فرشتگان مرگ part:22

Part:22
اکوما. چی؟
تهیونگ. بعد از اینکه جونگکوک به ات شلیک کرد......*همه چیو براش گفت
"ویو کوک"
چی داشت میگفت من کسی بودم که بهش شلیک کردم
دستمو روی پیشونیش گذاشتم تا تبشو چک کنم
کوک. اووو شت تبت خیلی بالاست
ات. سر..ده
(بکشمش؟😂🤔)
کوک. سریع شماره ی سوجون رو گرفتم و با داد گفتم‌
اگه تا یه دقیقه دیگه اینجا نباشی میکشمتتت
به ثانیه نکشید که در اتاق باز شد و سوجون وارد اتاق شد
"ویو راوی"
سوجون سرم جدیدی به ات وصل کرد و گفت
ارباب ترسیدم... این عادیه شما به جای حساسی شلیک کردین
کوک. کی حالش خوب میشه؟*ات بخاطر دارو هایی که بهش تزریق کرد خوابش برد
سوجون. تا یک هفته ی دیگه نمیدونم...اگه زخمش عفونت نکنه هفته ی دیگه حالش خوب شده
کوک. خوبه میتونی بری
اکوما. خشم رو با چشمام بهش تزریق میکردم
یقه شو گرفتم و گفتم
بزار ما بریم*یکم بلند
تهیونگ. عاعا پرو نشو شما دوتا *سرشو میبره جلو *
تا ابد اینجا میمونین
اکوما. بلخره از دستتون فرار میکنیم
تهیونگ. بچرخ تا بچرخیم...

خب از اونجایی که هیچ کدوم درست نگفتین جواب میکشمتِ 😂😔
تهیونگ#جونگکوک#جیمین#یونگی#نامجون #جین#جیهوپ#bts#نفر_بعدی_در_کار_نیست