یخ فروش جهنم 🔥
#یخ_فروش_جهنم 🔥
رمان خانه ارواح
پارت سی و چهار
سوسن(دوست دختر خان):خدمتکار خونه نباید موقعه ای که کار ها زیاده بخوابه
آلیس:(با داد) نمیتونی مثل آدم بیای بیدارم کنی این چه کاریه
از جام سری بلند شدم که سرم گیج رفتم
اکتای:آلیس مواظب باش
توی بغلش منو گرفت
اکتای:(عصبی)سوسن این چه کاریه که کردی ها
سوسن:حالا مگه چیشده یه خدمتکاره دیگه
اکتای:سوسن خفه شو مگه با یه خدمتکارم همینطوری رفتار میکنن
سوسن:اکتای من نامزدم درست باهام رفتار کن
قلبم به درد اومد وقتی این حرفو شنیدم
اکتای رو هول دادم و گفتم
آلیس:آره راست میگه من یه خدمتکار ولم کن رفتار با یک خدمتکارم همینطوری هستش
اشکام همینطوری میومد
اکتای:نه ببین تو اشتباه فهمیدی
بدون اینکه محلش بدم رفتم بیرون
نفسم بند اومد نمیتونستم نفس بکشم
نشستم یه گوشه اصلا باورم نمیشد که میخواد با یکی دیگه ازدواج کنه
رمان خانه ارواح
پارت سی و چهار
سوسن(دوست دختر خان):خدمتکار خونه نباید موقعه ای که کار ها زیاده بخوابه
آلیس:(با داد) نمیتونی مثل آدم بیای بیدارم کنی این چه کاریه
از جام سری بلند شدم که سرم گیج رفتم
اکتای:آلیس مواظب باش
توی بغلش منو گرفت
اکتای:(عصبی)سوسن این چه کاریه که کردی ها
سوسن:حالا مگه چیشده یه خدمتکاره دیگه
اکتای:سوسن خفه شو مگه با یه خدمتکارم همینطوری رفتار میکنن
سوسن:اکتای من نامزدم درست باهام رفتار کن
قلبم به درد اومد وقتی این حرفو شنیدم
اکتای رو هول دادم و گفتم
آلیس:آره راست میگه من یه خدمتکار ولم کن رفتار با یک خدمتکارم همینطوری هستش
اشکام همینطوری میومد
اکتای:نه ببین تو اشتباه فهمیدی
بدون اینکه محلش بدم رفتم بیرون
نفسم بند اومد نمیتونستم نفس بکشم
نشستم یه گوشه اصلا باورم نمیشد که میخواد با یکی دیگه ازدواج کنه
۳.۳k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.