عاشق یه هیولا شدم ( پارت۶)
عاشق یه هیولا شدم ( پارت۶)
ا/ت:اما یه جورایی اوکیم
ته ته:اوه جدی متنظر همچین حرفی بودم باش ساعت ۶ میبینمت تو پارک
ا/ت:باش (توشکه)
پایان تلفن
ا/ت: نمیدونستم الان عاشقم یانه اصلا نمیدونستم به جئون چی بگم که یهو صدای در اومد رفتم در باز کردم که یهو یه مرد اب میوه فروش را دیدم خیلی عجیب بود برام
علامت مرد اب میوه فروش=₩
₩: سلام ابمیوه می خواید؟
ا/ت:نه مرسی اومدم که درو ببندم پاشو گذاشت لایه در
₩:حالا شما بخرین امتحان کنید شاید دوست داشته باشید
ا/ت: خیلی شک داشتم اخه مرد عجیبی بود ولی خیلی اسرارمی کرد و من یکشو خریدم
₩:مرسی خدانگهدار
ا/ت:خدافظ درو بستم وای این دیگه چی بود در آبمیوه را باز کردم که یهو......
شرایط:۷تالایک دوتا کامنت
ا/ت:اما یه جورایی اوکیم
ته ته:اوه جدی متنظر همچین حرفی بودم باش ساعت ۶ میبینمت تو پارک
ا/ت:باش (توشکه)
پایان تلفن
ا/ت: نمیدونستم الان عاشقم یانه اصلا نمیدونستم به جئون چی بگم که یهو صدای در اومد رفتم در باز کردم که یهو یه مرد اب میوه فروش را دیدم خیلی عجیب بود برام
علامت مرد اب میوه فروش=₩
₩: سلام ابمیوه می خواید؟
ا/ت:نه مرسی اومدم که درو ببندم پاشو گذاشت لایه در
₩:حالا شما بخرین امتحان کنید شاید دوست داشته باشید
ا/ت: خیلی شک داشتم اخه مرد عجیبی بود ولی خیلی اسرارمی کرد و من یکشو خریدم
₩:مرسی خدانگهدار
ا/ت:خدافظ درو بستم وای این دیگه چی بود در آبمیوه را باز کردم که یهو......
شرایط:۷تالایک دوتا کامنت
۳.۲k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.