فیک my godfather
فیک my godfather
پارت⁹
ته : خب الان که داریم پیاده روی میکنیم میخوام بیشتر باهات آشنا شم
ات : اشکال نداره هر سوالی که بخوام بپرسم
ته : نه مشکلی نداره فقط سوالهایی مثل اینکه آدم کشتی یا مافیا هستی یانه
ات : آها باشه واستا چی گفتییی
ته: شوخی کردم
ات : مگه نگفتی شرکت داری
ته : نه من مافیام
ات : چی
ته : باید زود بهت میگفتم تا ترکم نکنی
ات : اما ممکنه تو منو بکشی معلومه که ترکت میکنم نمی تونم پیش یه شخصی باشم که مافیاست و ممکنه یه روز پلیس گیرت بندازه
ته : اول چرا باید تو بکشم دوم پلیس هیچ وقت نمی تونه منو گیر بندازه
ات : اما
ته : اما نداره وقتی دارم بهت هیچ آسیبی نمیرسونم تو هم منو ترک نکن باشه
ات : مطمئنی ( با بغض)
ته : با شستم اشکاش رو پاک کردم و گفتم اره مطمئنم بغلش کردم
ات : تو بغلش احساس خوبی داشتم
ته : خب بیا بریم تو هوا یکم داره سرد میشه اونوقت سرما میخوری
ات : باشه
_______________________________
ساعت ⁷ صبح
ویو ات : با آلارم گوشی از خواب بیدار شدم و رفتم دوش گرفتم
¹ مین بعد
از حموم اومدم بیرون و موهام رو خشک کردم و یونیفرم مدرسم رو پوشیدم ژاکت کیتی که با جونگ هی خریدم رو پوشیدم و موهام رو باز گذاشتم و کیف جدیدم رو برداشتم
و پیش جونگ هی رفتم
ات : سلام به همه
ته و جونگ هی : سلام
ته : بیا صبحونت رو بخور و چونگ هی می شوند مدرسه و اینکه خیلی خوشگل شدی
ات : مرسی
پرش زمانی به ساعت ⁷:²⁰
چونگ هی: امروز چی دارین
ات : ورزش ، هنر, ریاضی
چونگ هی : لباس ورزشیت رو برداشتی
ات : وای گفتی
چونگ هی : برو خوبه بهت گفتم
______________________
پارت⁹
ته : خب الان که داریم پیاده روی میکنیم میخوام بیشتر باهات آشنا شم
ات : اشکال نداره هر سوالی که بخوام بپرسم
ته : نه مشکلی نداره فقط سوالهایی مثل اینکه آدم کشتی یا مافیا هستی یانه
ات : آها باشه واستا چی گفتییی
ته: شوخی کردم
ات : مگه نگفتی شرکت داری
ته : نه من مافیام
ات : چی
ته : باید زود بهت میگفتم تا ترکم نکنی
ات : اما ممکنه تو منو بکشی معلومه که ترکت میکنم نمی تونم پیش یه شخصی باشم که مافیاست و ممکنه یه روز پلیس گیرت بندازه
ته : اول چرا باید تو بکشم دوم پلیس هیچ وقت نمی تونه منو گیر بندازه
ات : اما
ته : اما نداره وقتی دارم بهت هیچ آسیبی نمیرسونم تو هم منو ترک نکن باشه
ات : مطمئنی ( با بغض)
ته : با شستم اشکاش رو پاک کردم و گفتم اره مطمئنم بغلش کردم
ات : تو بغلش احساس خوبی داشتم
ته : خب بیا بریم تو هوا یکم داره سرد میشه اونوقت سرما میخوری
ات : باشه
_______________________________
ساعت ⁷ صبح
ویو ات : با آلارم گوشی از خواب بیدار شدم و رفتم دوش گرفتم
¹ مین بعد
از حموم اومدم بیرون و موهام رو خشک کردم و یونیفرم مدرسم رو پوشیدم ژاکت کیتی که با جونگ هی خریدم رو پوشیدم و موهام رو باز گذاشتم و کیف جدیدم رو برداشتم
و پیش جونگ هی رفتم
ات : سلام به همه
ته و جونگ هی : سلام
ته : بیا صبحونت رو بخور و چونگ هی می شوند مدرسه و اینکه خیلی خوشگل شدی
ات : مرسی
پرش زمانی به ساعت ⁷:²⁰
چونگ هی: امروز چی دارین
ات : ورزش ، هنر, ریاضی
چونگ هی : لباس ورزشیت رو برداشتی
ات : وای گفتی
چونگ هی : برو خوبه بهت گفتم
______________________
۴.۴k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.