- بی زحمت کصشرا تو جمع کن چون همچین چیزی امکان نداره

- بی زحمت کصشرا تو جمع کن چون همچین چیزی امکان نداره

+میبینی که داره
حدس میزدم همچین چیزی بگی برای همین ازمایش DNA گرفتم
اگه میخوای بیا نگاه کن

ویو کوک:با سرعت رفتم سمتش و اون برگه رو گرفتم ،اره واقعی بود راست می‌گفت
هم خوشحال بودم هم ناراحت یه حال عجیبی داشتم

-بسه خوشحال شدیم همه برن خونه هاشون بدویید برید

همه رفتن خونه هاشون و ما موندیم .....

یونگی :جریان از چه قراره؟؟

+یه روزی این آقا با من رابطه برقرار کرد و من حامله شدم بعدشم گفت من حالم دست خودم نبود و اینا

نامجون:چقد عوضی

-حواستو جمع کن چی میگی ،من عاشقش بودم اما از احساساتم مطمئن نبودم پس نخواستم صدمه ببینه

+ترجیح میدادم اونطوری صدمه ببینم تا اینطوری که نابودم کردی.....(پر از حرص و عربده)

-صداتو برا من نبر بالا(عربده)

+خونه خودمه هر کار بخوام میکنم(عربدههههههههه)

ببخشید کم شد