برادران من ⁦⁦✧

برادران من ⁦⁦✧
my brothers ⁦✧

[Part4]

-ا/ت پاشو بریم بیرون

+کجااا؟

-به تو ربطی نداره گفتی میترسی تنها منم با خودم میبرمت

+باشه حالا بیا منو بخور

-زود باش

+خب من حاضرم

-با این لباس میخوای بیای؟

+اره مگه لباسم چشه؟

-خیلی بچه گونه نی ؟ تو ۱۸ سالته ولی واقعا انگار کلاس اولی هستی بر‌و یکم از اون دوستای اسکلت یاد بگیر که چطور استایل بزنی

+خب حالا اصلا به تو چه میخوام مثل بچه دوساله ها باشم


-اگه این لباس مسخره رو عوض نکنی باخودم نمی برمتا؟

+اه باشه

ا/ت لباسشو عوض کرد و رفتن تو ماشین

-اونجا که رفتیم هیچ سوالی نمی پرسی و حرفم نمی زنی

+باشه حالا چرا انقدر جدی شدی ؟


-به زودی می فهمی

+.....


تو راه تهیونگ یه آهنگ گذاشت و داشت بلند بلند میخوند

+تهیونگ ساکت شوو کر شدم

-(بلند تر میخونه)

+تهیونگکگگگگگگگگگگگگگ


-میخنده

+چه اجب بالاخره خندتو دیدم

-(همچنان میخنده و میخونه)

+اوپااااااااااا خفه شوووووووووو


-نوموخام

+هییییی یکی به من میگفت بچه دوساله


-کوفت خوب واقعا مثل دوساله ها لباس میپوشی

+به تو ربطی نداره


رسیدن
-یاداوری میکنم جیکتم در نمیاد


(علامت جئون&علامت نوکر تهیونگ@)

@قربان سوژه آمادس

-خب ا/ت تو میای تو؟

+معلومه میام

-باشه خب دنبالم بیا


رفتن داخل

-خب سلام من کیم تهیونگم

&منم جئون جونگ کوکم خب که چی؟

-زیادی حرف میزنی

&هع

-میدونی برای چی اینجایی؟

&نه نمی خوامم بدونم

-....

-ببین میخوام برام تعریف کنی که چطوری گم شدی ؟ و بردنت پرورشگاه

&به تو ربطی نداره

-نمی خوای حرف بزنی؟

&نه

-خب باشه ،میدونم تو دنبال مامان و باباتی و من جای اونارو میدونم خودت خوب میدونی میتونم چه بلاهایی سر اونا بیارم

&چرا باید حرفتو باور کنم

-آقای لی(همون نو کر تهیونگ)