سناریو پسرای اسلیترین...
سناریو پسرای اسلیترین...
وقتی سرشون رو پاته و لبشونو میبوسی و میگی من زندگیم رو تو چشات دیدم
لورنزو: تا میگی گونش سرخ میشه ولی بعد بلند میشه و میگه :
خوب حالا جایزه ندارم؟
ا.ت: میخندی* : نه میخواستی بری که دستتو گرفت
لورنزو: و انداختت رو تخت الان روت کاملا خیمه زده و بعدش شروع میکنه به عمیق بوسیدن لبات*😭
ریگولوس: عررر* خنده
ا.ت: پاتو میکشی سرش میوفته
ریگولوس: آییی* با خنده دستشو میزاره رو سرش و بلند میشه :چته وحشی خانوم؟
ا.ت: ی ذره احساساتی چیزی *کمی بغض میکنی*
ریگولوس: آه دارلینگ میاد و تو رو تو بغلش میگیره و میگه : دخترم توام میدونی که من دیونتم؟
خنده ملایمی از سر رضایت میزنی وخودتو بیشتر تو بغلش جا میدی*
**دخترم نگید من تعادل از دست میدم🥲**
مالفوی: ا.ت ی سوال
ا.ت: جانم؟ *با تعجب و لبخند
مالفوی: رازه اینکه منو دیونه خودت کردی چیه و بلند میشه باهات چشم تو چشم میشه :هوم؟*لبخند
ا.ت: این سوالو تو باید جواب بدی* خنده ای میکنی و بعد میری می شینی رو پاش با موهاش ور میری*
مالفوی: بدون مقدمه میگه : بیا یکم شیطنت کنیم دارلینگ*خنده*😂
ا.ت: لبخندی ا سر شیطنت میزنی و بعد از گردنش میگیری و شروع میکنی به کیس
تئو: ویو راوی*
روز تولدش بود که این حرفو گفتی
تئو: دارلینگم این بهترین کادو برای تولدم بود و بعدش سرشو میره تو لباست
ا.ت: میخندی * میگی :راحتی؟
تئو: عالیه * خنده
متیو: نگاهشو بهت میده و بلند میشه میگه:
ا.ت تو تنها کسی هستی که باعث میشی ضربان قلبم بره رو هزار*
ا.ت: تعجب میکنی ولی بعدش با حس کردن لبای گرمی ک روی لبات قرار گرفته خنده خیلی ملایمی میکنی و توام همکاریش میکنی *😭*
تام: شومام ببین چه چشایی داری که به چشم اومد.... و بعد میگه: خوب بود؟ خنده*😂💔
ا.ت: عالیه*میخندی و بعد تام سرشو از رو پات بر میداره و اجازه میده بری تو بغل گرمش و توام با لبخند میری تو بغلش*
finish🖤
بچه ها سریوس هم اضافه کنم؟😙
وقتی سرشون رو پاته و لبشونو میبوسی و میگی من زندگیم رو تو چشات دیدم
لورنزو: تا میگی گونش سرخ میشه ولی بعد بلند میشه و میگه :
خوب حالا جایزه ندارم؟
ا.ت: میخندی* : نه میخواستی بری که دستتو گرفت
لورنزو: و انداختت رو تخت الان روت کاملا خیمه زده و بعدش شروع میکنه به عمیق بوسیدن لبات*😭
ریگولوس: عررر* خنده
ا.ت: پاتو میکشی سرش میوفته
ریگولوس: آییی* با خنده دستشو میزاره رو سرش و بلند میشه :چته وحشی خانوم؟
ا.ت: ی ذره احساساتی چیزی *کمی بغض میکنی*
ریگولوس: آه دارلینگ میاد و تو رو تو بغلش میگیره و میگه : دخترم توام میدونی که من دیونتم؟
خنده ملایمی از سر رضایت میزنی وخودتو بیشتر تو بغلش جا میدی*
**دخترم نگید من تعادل از دست میدم🥲**
مالفوی: ا.ت ی سوال
ا.ت: جانم؟ *با تعجب و لبخند
مالفوی: رازه اینکه منو دیونه خودت کردی چیه و بلند میشه باهات چشم تو چشم میشه :هوم؟*لبخند
ا.ت: این سوالو تو باید جواب بدی* خنده ای میکنی و بعد میری می شینی رو پاش با موهاش ور میری*
مالفوی: بدون مقدمه میگه : بیا یکم شیطنت کنیم دارلینگ*خنده*😂
ا.ت: لبخندی ا سر شیطنت میزنی و بعد از گردنش میگیری و شروع میکنی به کیس
تئو: ویو راوی*
روز تولدش بود که این حرفو گفتی
تئو: دارلینگم این بهترین کادو برای تولدم بود و بعدش سرشو میره تو لباست
ا.ت: میخندی * میگی :راحتی؟
تئو: عالیه * خنده
متیو: نگاهشو بهت میده و بلند میشه میگه:
ا.ت تو تنها کسی هستی که باعث میشی ضربان قلبم بره رو هزار*
ا.ت: تعجب میکنی ولی بعدش با حس کردن لبای گرمی ک روی لبات قرار گرفته خنده خیلی ملایمی میکنی و توام همکاریش میکنی *😭*
تام: شومام ببین چه چشایی داری که به چشم اومد.... و بعد میگه: خوب بود؟ خنده*😂💔
ا.ت: عالیه*میخندی و بعد تام سرشو از رو پات بر میداره و اجازه میده بری تو بغل گرمش و توام با لبخند میری تو بغلش*
finish🖤
بچه ها سریوس هم اضافه کنم؟😙
۶.۷k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.