پارت۱۱
پارت۱۱
ویو ات
خاستم تو گوشیم بگردم ک دستی رو روی رون پای چپم حس کردم دست جیمین نبود قطعن چون سمت راستم نشسته بود ی نگاهی ب فرد سمت چپم کردم ک بهم چشمک زد
+ دستتو از رو پام وردار
_ واستا ببینم با اجازه کی ب زن من دس زدی ؟ هااان ؟؟ « عصبی عربده »
* کاری نشده ک حالا فق ی لمس عادی بود
_ ک ی لمس عادی بود ها ؟
ی مشت زد تو صورتش و دستمو گرف و فورا از بار اومدیم بیرون و سوار ماشین شدیم
_ براچی لباس باز میپوشی ؟
+ بابا لباسم مگ چقد بازه ؟ بعدم خودت هیچی بهم نگفتی ک لباسم مناسب نیس اگ میگفتی عوض میکردم
_ از این ب بعد حق نداری لباس باز بپوشی فق برای من میتونی بپوشی
+ جان ؟؟؟؟
_ ی بار حرفمو میزنم
ویو ات رفتم تو فکر ینی چی ک فق برا من میتونی بپوشی … تو مسیر فکرم درگیر حرف جیمین بود ….
ویو جیمین
ماشین خیلی سکوت بود ی نگاهی ب ات کردم دیدم خابه خیلی ناز خوابیده بود رسیدیم ب چراغ قرمز کتمو دراوردم و انداختم رو شونه هاش بعد از ۲۰ مین رسیدیم خونه براید بغلش کردم و بردمش تو خونه و گذاشتمش رو تخت ک …..
ویو ات
خاستم تو گوشیم بگردم ک دستی رو روی رون پای چپم حس کردم دست جیمین نبود قطعن چون سمت راستم نشسته بود ی نگاهی ب فرد سمت چپم کردم ک بهم چشمک زد
+ دستتو از رو پام وردار
_ واستا ببینم با اجازه کی ب زن من دس زدی ؟ هااان ؟؟ « عصبی عربده »
* کاری نشده ک حالا فق ی لمس عادی بود
_ ک ی لمس عادی بود ها ؟
ی مشت زد تو صورتش و دستمو گرف و فورا از بار اومدیم بیرون و سوار ماشین شدیم
_ براچی لباس باز میپوشی ؟
+ بابا لباسم مگ چقد بازه ؟ بعدم خودت هیچی بهم نگفتی ک لباسم مناسب نیس اگ میگفتی عوض میکردم
_ از این ب بعد حق نداری لباس باز بپوشی فق برای من میتونی بپوشی
+ جان ؟؟؟؟
_ ی بار حرفمو میزنم
ویو ات رفتم تو فکر ینی چی ک فق برا من میتونی بپوشی … تو مسیر فکرم درگیر حرف جیمین بود ….
ویو جیمین
ماشین خیلی سکوت بود ی نگاهی ب ات کردم دیدم خابه خیلی ناز خوابیده بود رسیدیم ب چراغ قرمز کتمو دراوردم و انداختم رو شونه هاش بعد از ۲۰ مین رسیدیم خونه براید بغلش کردم و بردمش تو خونه و گذاشتمش رو تخت ک …..
۲۱.۰k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.