چشماش چطور بود؟
_چشماش چطور بود؟
+درد زیادی داشت ، حرفای نگفته ،گریه های نکرده..
وقتی عمیق نگاهشون میکردی ، اونقدر زیبا بنظر میرسیدن که دلت میخواست ساعتها بشینی و نگاهشونکنی..
_لبخنداش چطور؟
+لبخنداش هم دلیل زندگی بودن ، خیلی قشنگ بودن..
ولی اینقدر تلخ بودن که آدم با هربار دیدنشون گریش میگرفت..مثل خوردن یه قهوه تلخ توی دم دمای صبح..
_پس اون خیلی درد داره..
+درست مثل یه کبوتر زخمی...؛
+درد زیادی داشت ، حرفای نگفته ،گریه های نکرده..
وقتی عمیق نگاهشون میکردی ، اونقدر زیبا بنظر میرسیدن که دلت میخواست ساعتها بشینی و نگاهشونکنی..
_لبخنداش چطور؟
+لبخنداش هم دلیل زندگی بودن ، خیلی قشنگ بودن..
ولی اینقدر تلخ بودن که آدم با هربار دیدنشون گریش میگرفت..مثل خوردن یه قهوه تلخ توی دم دمای صبح..
_پس اون خیلی درد داره..
+درست مثل یه کبوتر زخمی...؛
۴۸۸
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.