part 13
part 13
( خونه جیمین )
جیمین : بچه ها اول بیاین یکم مست کنیم بعد
بچه ها : باش
( بعدکمی مست شدن )
جی هوپ : ( در گوش جونگ کوک ) جونگ کوک من که میدونم از ا.ت متنفری می خوای اذیتش کنی برو سوسک پلاستیک که رویه میزه بردار بنداز تو لباس ا.ت ( با حالت مستی )
جونگ کوک : من که اونقدر متنفر نیستم ولی یکم ازش خوشم ولی حالا باشه .
( بعد انداختن سوسک تو یه لباس ا.ت )
ا.ت : وایییی یه چیزی تو لباسمه ، سسس ووو سسس کککککک رفته تویه سوتینم ( توجه ا.ت فوبیا یه سوسک داره )
جونگ کوک : همینجور که داشتم بلند بهش می خندیدم دیدم از ترس لباسشودر آورد وایی نهه . بلند شدم و بردمش اتاقی که نزدیک اونجا بود و بعد درو محکم بستم .
ا.ت : واییییییییییی سوسکه چه چندش بود خوبشد در اومد .
جونگ کوک : آها حالا متوجه یه چیزی نشدی ؟
ا.ت : لباسمممممممم کووووو
جونگ کوک : بیا بپوش
ا.ت : ممنون اممم حالا برو بیرون
جونگ کوک ( تقققققق محکم درو بست )
ا.ت : چه خر تو خری شدااا .
ا.ت : خب بچه ها اومدم بریم سراغ یه بازی
جیمین : چه لختی بود
ا.ت : بیا بگیرش
جیمین : باشه
ا.ت : نههههه گوه خوردم برروووو
جونگ کوک : با عصبانیت به خاطر حرف جیمین ، خب بازیت چی هست ؟
ا.ت : جرات یا حقیقت بلدید دیگه ؟
شوگا : آره بابا بلدیم
ا.ت : خب بزار این بطریو بیارم .. اوک بزن بریم .
ا.ت : تهش سوال سرش جواب
بچه ها : یه پوزخند زدن .
ا.ت : چتونه منحرفان بدبخت. اصن ولش کن. من چرخوندم . عه افتاد به منو جیمین
ا.ت : جراعتو انتخاب می کنم
جیمین : اگه جراعت داری بیا منو بغل کن و بوس کن .
ا.ت ( درد و نفرینی ، درد و نفرینی )
ا.ت : خداییش؟ جدی ؟( با خودش : خدایا گفتم گناهانم را کم کن چرا هرروز در حال تولید مثلن ؟)
ا.ت : جیمین فقط برا ی ۷ ثانیه
( بعد بغل و تف مالی و اینا یعنی بوس )
جیمین : خب چه خوب بود حالا من می چرخونم
( همینگونه ادامه پیدا کرد تا دوباره رسید به جیمین و ا.ت )
جیمین : ا.ت جراعت و انتخاب کردی پس باید امشب و تویه اون اتاق با جونگ کوک بخوابی .
ا.ت : ( با خودش : این همه آدم جونگ کوک ؟ خدایا چه کنم خودت می خوای زود مادر شم )
ا.ت : چون چاره ای ندارم قبول می کنم
جونگ کوک: منم برام مهم نیست ( با یه خنده ی عجیب )
( خونه جیمین )
جیمین : بچه ها اول بیاین یکم مست کنیم بعد
بچه ها : باش
( بعدکمی مست شدن )
جی هوپ : ( در گوش جونگ کوک ) جونگ کوک من که میدونم از ا.ت متنفری می خوای اذیتش کنی برو سوسک پلاستیک که رویه میزه بردار بنداز تو لباس ا.ت ( با حالت مستی )
جونگ کوک : من که اونقدر متنفر نیستم ولی یکم ازش خوشم ولی حالا باشه .
( بعد انداختن سوسک تو یه لباس ا.ت )
ا.ت : وایییی یه چیزی تو لباسمه ، سسس ووو سسس کککککک رفته تویه سوتینم ( توجه ا.ت فوبیا یه سوسک داره )
جونگ کوک : همینجور که داشتم بلند بهش می خندیدم دیدم از ترس لباسشودر آورد وایی نهه . بلند شدم و بردمش اتاقی که نزدیک اونجا بود و بعد درو محکم بستم .
ا.ت : واییییییییییی سوسکه چه چندش بود خوبشد در اومد .
جونگ کوک : آها حالا متوجه یه چیزی نشدی ؟
ا.ت : لباسمممممممم کووووو
جونگ کوک : بیا بپوش
ا.ت : ممنون اممم حالا برو بیرون
جونگ کوک ( تقققققق محکم درو بست )
ا.ت : چه خر تو خری شدااا .
ا.ت : خب بچه ها اومدم بریم سراغ یه بازی
جیمین : چه لختی بود
ا.ت : بیا بگیرش
جیمین : باشه
ا.ت : نههههه گوه خوردم برروووو
جونگ کوک : با عصبانیت به خاطر حرف جیمین ، خب بازیت چی هست ؟
ا.ت : جرات یا حقیقت بلدید دیگه ؟
شوگا : آره بابا بلدیم
ا.ت : خب بزار این بطریو بیارم .. اوک بزن بریم .
ا.ت : تهش سوال سرش جواب
بچه ها : یه پوزخند زدن .
ا.ت : چتونه منحرفان بدبخت. اصن ولش کن. من چرخوندم . عه افتاد به منو جیمین
ا.ت : جراعتو انتخاب می کنم
جیمین : اگه جراعت داری بیا منو بغل کن و بوس کن .
ا.ت ( درد و نفرینی ، درد و نفرینی )
ا.ت : خداییش؟ جدی ؟( با خودش : خدایا گفتم گناهانم را کم کن چرا هرروز در حال تولید مثلن ؟)
ا.ت : جیمین فقط برا ی ۷ ثانیه
( بعد بغل و تف مالی و اینا یعنی بوس )
جیمین : خب چه خوب بود حالا من می چرخونم
( همینگونه ادامه پیدا کرد تا دوباره رسید به جیمین و ا.ت )
جیمین : ا.ت جراعت و انتخاب کردی پس باید امشب و تویه اون اتاق با جونگ کوک بخوابی .
ا.ت : ( با خودش : این همه آدم جونگ کوک ؟ خدایا چه کنم خودت می خوای زود مادر شم )
ا.ت : چون چاره ای ندارم قبول می کنم
جونگ کوک: منم برام مهم نیست ( با یه خنده ی عجیب )
۲.۹k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.