*مدل موی ات لباس ات لباس یونگی*
*مدل موی ات لباس ات لباس یونگی*
داشتی گریه میکردی که کوچیکترین گربه اومد پیشت
و روی پاهات خوابید گربه رو ناز کردی که
یونگی:هنوزم گریه میکنی؟
ات:چطور؟ چطور تونست این کارو بکنه!!؟ *گریه*
ویو یونگی
بغلش کردم و بهش گفتم
یونگی:بجاش من باهات مهربونم
ویو ات
صورتمو تو دستای بلند و پهنش گرفت اشکامو پاک کرد
یونگی:من با همه مهربون نیستماااا😁
ویو ات
لبخند زدم و گفتم
ات:باشه دیگه گریه نمی کنم
ویو یونگی
صورتشو ول کردم و بوسه کوچیکی رو گونش گذاشتم
ویو ات
وااای چرا صورتم انقدر داغه
منو بلند کرد و گذاشت رو تخت کنارم دراز کشید
یونگی:شب بخیر کیتن
ات:شب تو هم بخیر پیشی
داشتی گریه میکردی که کوچیکترین گربه اومد پیشت
و روی پاهات خوابید گربه رو ناز کردی که
یونگی:هنوزم گریه میکنی؟
ات:چطور؟ چطور تونست این کارو بکنه!!؟ *گریه*
ویو یونگی
بغلش کردم و بهش گفتم
یونگی:بجاش من باهات مهربونم
ویو ات
صورتمو تو دستای بلند و پهنش گرفت اشکامو پاک کرد
یونگی:من با همه مهربون نیستماااا😁
ویو ات
لبخند زدم و گفتم
ات:باشه دیگه گریه نمی کنم
ویو یونگی
صورتشو ول کردم و بوسه کوچیکی رو گونش گذاشتم
ویو ات
وااای چرا صورتم انقدر داغه
منو بلند کرد و گذاشت رو تخت کنارم دراز کشید
یونگی:شب بخیر کیتن
ات:شب تو هم بخیر پیشی
۶.۰k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.