۴۶۰
مطلب
۲۷۲
دنبال کننده
۲۴
دنبال شونده
صبحدم که پُر ز آفتاب بودم
طلوع کردم بر شرق جهان
گشت روشن هر آنچه طالب نور بود
میان همهمه ی زیبا اندیشان
من غرق در حرارت زین شوق بودم
به هر جا نظر کردم
همه را در کَند و کاو دیدم
هر که در خویش عیبی را میجُست
خوشحال ز اهوال جهان راهی غرب شدم
فشردم خویش را در آغوش
شدم پنهان ز هَر دیده ی هوش
نوری مرا سیطره کرد
چشم که برگشودم
با خبر گشتم ز رویای دور
فسرده شدم زین همه سرور
موردی برای نمایش موجود نمیباشد