خانه

مطالب جدید

مطالب محبوب

عربي

دانلود اپلیکیشن

وبلاگ

سوالات متداول

درباره ما

قوانین

دسته بندی ها

abiglari474

abiglari474

۵۲۵

مطلب

۸۲۱

دنبال کننده

۲.۴k

دنبال شونده

setaysh

شمانش را بسته بود و غرق در آرامش به صدای دریایی که کشتی روی آن شناور بود گوش می‌داد و به باد اجازه نوازش موهایش را می‌داد.
نیرویی او را به سوی اعماق دریا هدایت می‌کرد، انگار کسی در او دلش می‌خواست خودش را به آغوش دریا بسپارد، جلو رفت، به لبه کشتی نزدیک شد، قدم دیگری برداشت، قدمی که بعد از آن تنها چیزی که حس می‌کرد آغوش دریا بود.
چشمانش را کمی باز کرد و با دیدن خودش درحالی که به اعماق دریا فرو می‌رفت لبخندی زد و با خود گفت : « مرا در آغوش بگیر، دلم می‌خواهد همانند تو آبی باشم. » صدایش آرام بود

تاریخ عضویت: ۱۴۰۲/۰۵/۲۰
مطالب
کالکشن ها

گفت: آنچه یافت می‌نشود آنم آرزوست

موردی برای نمایش موجود نمی‌باشد

نصب برنامه ویسگون