شاید روزیبی آنکه نامت را بدانمبا هم از خیابانی گذشته ایمو بی...

🚶 🏼 ‍♀️آد‌م‌ها راه‌های متفاوتی هستندبرای رفتن برای پیمود‌نبر...

شاخ به شاخ می شوم با گوزن های نرگردن بوفالوها را میشکنمبگذار...

‌دوستت دارممثل بادی که مسیر گلوله ای را عوض می کندو سربازیکه...

‌دوستت دارممثل بادی که مسیر گلوله ای را عوض می کندو سربازیکه...

از مزارعِ پنبه‌ی شیلی ،تا کارخانه‌ ی شماره ۱۷ شانگهای ،و زیر...

از مزارعِ پنبه‌ی شیلیتا کارخانه‌ ی شماره هفدهِ شانگهایو زیرِ...

خودکاری که نمی نویسدفندکی که روشن نمی شودو آدمیکه قدم میزند ...

دوستت دارممثل بادی که مسیر گلوله‌ای را عوض می کندو سربازیکه ...

از مزارعِ پنبه‌ی شیلی ،تا کارخانه‌ ی شماره ۱۷ شانگهای ،و زیر...

تو تمام کسانی هستیکه کسانی دیگرنتوانستند فراموششان کنندمن ام...

و آدمی؛که قدم میزند در تنهایی،تمام شده است…#محمد_عسکری_ساج

👑 ѕαηgℓєηєѕѕ👑 :و آدمی ؛که قدم میزند در تنهایی ،تمام شده است…...

توآنطرف مرزی ومن اینطرفبا پرچم های سفیدبرای هم دست تکان می د...

نمایشگاه کتاب تهران/ اردیبهشت ۹۵#محمد_عسکری_ساج#شعرآزاد

پرنده می دانست سنگینی برف آن شاخه ی تنها را می شکند می دانست...

مرگ بدهکار استبه مردانی که تو را ندیده اند!#محمد_عسکری_ساجTe...

زمین قفس بزرگی ستماپرنده های مردی پرنده بازو مرگدرِ قفس استک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط