عشق و نفرت
عشق و نفرت
p11
ویو کوک
رسیدیم بار رفتیم داخل بعد شفارش دادیم من بعد چند دقیقه رفتم دست شویی که به ی دوختر خوردم که افتاد زمین سرسمت پایین بود که بهش کمک کردم پاشه وازم عذر خواهی کرد از استایل و فرم بدنش خوشم اومد خیلی جذابه اما وقتی سرشو اورد بالا با چیزی که دیدم تعجب کردم....
_ات تو اینجا چی کار میکنی(اخم و اعصبی)
+کوک تو اینجاییی چرا اومدی خوب من چیزی من با اون اومدم یعنی با اون چیز کردم (به لکنت افتاده بدبخت)😂
_اتتتتتتتتتتت(حرص درحد چیزی که نمیشه توصیف کردش )
+من باید برم کاردارم (الفرار)
_من تورو..اه شت در رفت ولش میرم پیش پسرا وقتی رفتیم تونه حسابتو میرسم جئون ات 😡😈
÷کجا رفتی ات چرا قیافت اینجوریه چیزی شده ؟؟؟
+....
÷ات با توام ات ات ات
+ها چی چیزی گفتی
÷معلومه کجاییی اصا میگم چی شده ؟؟؟
+ببین کوک اینجاس برگردیم خونه قبر من یکی کندست 🤯😰
_چی ؟؟؟کوک اومده کو کجاست ؟؟چطورز دیدت ؟؟؟
+)ات همه چیو میگه)
÷ای وای الان کجاست؟؟؟؟
+اوناااش (اشاره به کوک )
÷وای خدا چه جذابههههههههعهع میخوامششششش🤤🤤🤤🤤
+اومدمااااااد(منظورش کتک زدن هستش دوستان😌)
÷بابا اونو نمیگم اون یکیو ببین کنار دوس پسرت وایساده (منظورش جیمینه)
÷میدونی کیا و اسمش چیه ؟؟؟
+نه بابا من به فکر چیم تو به فکررر. ... ای خدااا😩
÷ولی ات اون ۷ نفر انگار خیلی صمیمین
+وای چای وون بس کن همین جوری کوک با نگاه های عصبیش منو داره قورت میده معلوم نیست قراره چه بلایی سرم بیاد.....
÷تازه فکنم با این لباسیم که تو اومدی الفاتحه
+لباسم چشه خیلیم دلش بخواد ایششش اصا به من چه ولش کن بیو خوش بگذرونیم
÷ات یه چی بگم اگه من دوس پسرت بودم الان زنده نبودی چون هر کسی باشه حرص میخوره دوست دوخترش بد یه میکاپ خیلی جذاب لباس کوتاه و باز موهاشو حالت داده با این کفشا و ناخونا و بدن سفید کیوتتت و جذاب واالله فاتحه تو بخون گلم من دیگه واقعا رد دادم
+هیچ کاری نمیکنه بیا حالا یکم برقصیم بع ش میخوام شیطانی کنم و بعدشم که حرص ش رو دربیارم
÷بزن بریم
+بریم
_واقعا کا ات شورشو در اورده (اروم و با حرص)
پسرا :کوک ات کیه ؟؟
_دوست دوخترم
جیمین:جانم ؟؟؟
ته:کز اون وقت؟؟؟
جین :خوشگله ؟؟
نامی:اخلاقش چطوریه..
شوگا ::نالنگی میقوله دوشت داله؟؟؟
جیهوپ::چطوری همو دیدین ؟؟
_همه ماجرارو تعریفمیکنه وبه ات اشاره میکنه ومیگه اینه
پسرااا :::وای چه خوشگلا چرا اشنو نکردی ؟؟؟؟
_فرصت نشد ؟؟؟
خوب الانم نمیشه چون (ماجرا الانو بهشون گفت)
جیمین:خو داداشم سخت نگیر حالا
_جیمین لطفا نگاش کن اخه میدونم باهاش چی کار کنم
ته:::خدا به دادش برسه 🤐
_پسرا من دیگه نمیتونم تحمل کنم شما ها برین منم میرم اتو با خودم ببرم خونه چون صبری نمونده برام فعلا
پسرا (همه باهم)فعلا👋🏻
p11
ویو کوک
رسیدیم بار رفتیم داخل بعد شفارش دادیم من بعد چند دقیقه رفتم دست شویی که به ی دوختر خوردم که افتاد زمین سرسمت پایین بود که بهش کمک کردم پاشه وازم عذر خواهی کرد از استایل و فرم بدنش خوشم اومد خیلی جذابه اما وقتی سرشو اورد بالا با چیزی که دیدم تعجب کردم....
_ات تو اینجا چی کار میکنی(اخم و اعصبی)
+کوک تو اینجاییی چرا اومدی خوب من چیزی من با اون اومدم یعنی با اون چیز کردم (به لکنت افتاده بدبخت)😂
_اتتتتتتتتتتت(حرص درحد چیزی که نمیشه توصیف کردش )
+من باید برم کاردارم (الفرار)
_من تورو..اه شت در رفت ولش میرم پیش پسرا وقتی رفتیم تونه حسابتو میرسم جئون ات 😡😈
÷کجا رفتی ات چرا قیافت اینجوریه چیزی شده ؟؟؟
+....
÷ات با توام ات ات ات
+ها چی چیزی گفتی
÷معلومه کجاییی اصا میگم چی شده ؟؟؟
+ببین کوک اینجاس برگردیم خونه قبر من یکی کندست 🤯😰
_چی ؟؟؟کوک اومده کو کجاست ؟؟چطورز دیدت ؟؟؟
+)ات همه چیو میگه)
÷ای وای الان کجاست؟؟؟؟
+اوناااش (اشاره به کوک )
÷وای خدا چه جذابههههههههعهع میخوامششششش🤤🤤🤤🤤
+اومدمااااااد(منظورش کتک زدن هستش دوستان😌)
÷بابا اونو نمیگم اون یکیو ببین کنار دوس پسرت وایساده (منظورش جیمینه)
÷میدونی کیا و اسمش چیه ؟؟؟
+نه بابا من به فکر چیم تو به فکررر. ... ای خدااا😩
÷ولی ات اون ۷ نفر انگار خیلی صمیمین
+وای چای وون بس کن همین جوری کوک با نگاه های عصبیش منو داره قورت میده معلوم نیست قراره چه بلایی سرم بیاد.....
÷تازه فکنم با این لباسیم که تو اومدی الفاتحه
+لباسم چشه خیلیم دلش بخواد ایششش اصا به من چه ولش کن بیو خوش بگذرونیم
÷ات یه چی بگم اگه من دوس پسرت بودم الان زنده نبودی چون هر کسی باشه حرص میخوره دوست دوخترش بد یه میکاپ خیلی جذاب لباس کوتاه و باز موهاشو حالت داده با این کفشا و ناخونا و بدن سفید کیوتتت و جذاب واالله فاتحه تو بخون گلم من دیگه واقعا رد دادم
+هیچ کاری نمیکنه بیا حالا یکم برقصیم بع ش میخوام شیطانی کنم و بعدشم که حرص ش رو دربیارم
÷بزن بریم
+بریم
_واقعا کا ات شورشو در اورده (اروم و با حرص)
پسرا :کوک ات کیه ؟؟
_دوست دوخترم
جیمین:جانم ؟؟؟
ته:کز اون وقت؟؟؟
جین :خوشگله ؟؟
نامی:اخلاقش چطوریه..
شوگا ::نالنگی میقوله دوشت داله؟؟؟
جیهوپ::چطوری همو دیدین ؟؟
_همه ماجرارو تعریفمیکنه وبه ات اشاره میکنه ومیگه اینه
پسرااا :::وای چه خوشگلا چرا اشنو نکردی ؟؟؟؟
_فرصت نشد ؟؟؟
خوب الانم نمیشه چون (ماجرا الانو بهشون گفت)
جیمین:خو داداشم سخت نگیر حالا
_جیمین لطفا نگاش کن اخه میدونم باهاش چی کار کنم
ته:::خدا به دادش برسه 🤐
_پسرا من دیگه نمیتونم تحمل کنم شما ها برین منم میرم اتو با خودم ببرم خونه چون صبری نمونده برام فعلا
پسرا (همه باهم)فعلا👋🏻
۵.۱k
۲۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.