پارت 2
پارت 2
بعد حرفم انگار همه ترسیده بودن نمیدونم چرا حالا ولش کن بعد وارد کلاس شدیم چند تا دختر دُر هم جمع شده بودن وقتی میخواستیم بشینیم یکی از دخترا که از قیافش پرو میزد صدام دختره: هوی.... با شمام نمیشنوین
من: جانم بفرمایید امری دارید
دختره: اره دارم تا الان هر کی وارد این کلاس شده اول دست منو میبوسه فهمیدی حالا هم زود بیا دستمو ببوس
جیهیو: شیطونه میگه به جای اینکه دستشو ببوسم یه دونه چک بهش بزنم
دختره: چی تو الان چه زری زدی؟ 😳😡
جیهیو: همون که شنیدی
بلند شد تا خواست حرف بزنه استاد اومد همه رفتیم سر جامون . استاد بهمون نگاه کرد ( به منو جیهیو) بعد گفت شما تازه اومدید تو این کلاس
منو جیهیو: بله استاد
استاد خیلی خب میشه خوتون رو معرفی کنید گفتیم چشم
اول جیهیو : من جیهیو هستم و ایرانی هستم و کلی چیزای دیگه.... استاد تشکر کرد و به جیهیو گفت بشینه بعدش نوبت من شد
من: من اریکا هستم. اهل ایرانم
استاد: خیلی ممنونم از خانم جیهیو و اریکا
بعد درسو شروع کرد
وسط درس همش سنگینی نگاه یکی رو خودم حس میکردم ولی بهش اهمیت ندادم و چون درس ریاضی بود و ریاضی هم پر فرمول بود منو جیهیو داشتیم مثل چی مینوشتیم تا اینکه زنگ خورد استاد رفت
من: اخیش بالاخره تموم شد دیکه خسته شده بودم
جیهیو: اره بخدا دستم شکست
اریکا بیا بریم بیرون دلم گرفت از این کلاس مثل زندانه حتی پنجره هم نداره اه
من: باشه بریم تا اومدیم بریم دوباره همون دختره البته با دار و دستش جلومون سبز شدن
جیهیو: ای بابا بازم که شمایین برین کنار میخوایم بریم
دختره: تو چی گفتی ما بریم کنار اول دستمو بوس کن بعد حالا اگه اجازه دادم
جیهیو: عمرا ما دستتو ببوسیم
بعد حرفم انگار همه ترسیده بودن نمیدونم چرا حالا ولش کن بعد وارد کلاس شدیم چند تا دختر دُر هم جمع شده بودن وقتی میخواستیم بشینیم یکی از دخترا که از قیافش پرو میزد صدام دختره: هوی.... با شمام نمیشنوین
من: جانم بفرمایید امری دارید
دختره: اره دارم تا الان هر کی وارد این کلاس شده اول دست منو میبوسه فهمیدی حالا هم زود بیا دستمو ببوس
جیهیو: شیطونه میگه به جای اینکه دستشو ببوسم یه دونه چک بهش بزنم
دختره: چی تو الان چه زری زدی؟ 😳😡
جیهیو: همون که شنیدی
بلند شد تا خواست حرف بزنه استاد اومد همه رفتیم سر جامون . استاد بهمون نگاه کرد ( به منو جیهیو) بعد گفت شما تازه اومدید تو این کلاس
منو جیهیو: بله استاد
استاد خیلی خب میشه خوتون رو معرفی کنید گفتیم چشم
اول جیهیو : من جیهیو هستم و ایرانی هستم و کلی چیزای دیگه.... استاد تشکر کرد و به جیهیو گفت بشینه بعدش نوبت من شد
من: من اریکا هستم. اهل ایرانم
استاد: خیلی ممنونم از خانم جیهیو و اریکا
بعد درسو شروع کرد
وسط درس همش سنگینی نگاه یکی رو خودم حس میکردم ولی بهش اهمیت ندادم و چون درس ریاضی بود و ریاضی هم پر فرمول بود منو جیهیو داشتیم مثل چی مینوشتیم تا اینکه زنگ خورد استاد رفت
من: اخیش بالاخره تموم شد دیکه خسته شده بودم
جیهیو: اره بخدا دستم شکست
اریکا بیا بریم بیرون دلم گرفت از این کلاس مثل زندانه حتی پنجره هم نداره اه
من: باشه بریم تا اومدیم بریم دوباره همون دختره البته با دار و دستش جلومون سبز شدن
جیهیو: ای بابا بازم که شمایین برین کنار میخوایم بریم
دختره: تو چی گفتی ما بریم کنار اول دستمو بوس کن بعد حالا اگه اجازه دادم
جیهیو: عمرا ما دستتو ببوسیم
۱۳.۴k
۰۲ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.