عشق ابدی پارت ۱
عشق ابدی پارت ۱
میسو.نمیدونم چیکار کنم الان دوتامون بیکار شدیم چیزی هم نداریم
یونا.ولی من یه خبر خوب دارم
میسو.چیشده؟
یونا.خوب صبح که رفته بودم داروخانه قرص بگیرم
فلش بک
رفتم داروخانه که یه قرص سر درد بگیرم که یه خانم جوانی دیدم حامله بود ولی اصلا حالش خوب نبود آروم رفتم سمتش
یونا.سلام خانم حالتون خوبه؟
خانم.خ..وبم سرفه سرفه
یونا.ولی اینطور به نظر نمیاد بذارین کمکتون کنم
خانم.ممنونم سرفه سرفه عزیزم
رفتم قرص و سریع گرفتم دست خانوم گرفتم و از داروخانه زدم بیرون
یونا.شما کجا میرید؟
خانم.من من یکی از خدمتکار های عمارت هستم
یونا.خوب من یه تاکسی میگیرم میبرمت اونجا
خانم.من نمیتونم با این وضعیتم کار کنم دونفر هم اخراج شدن کمبود کارمند هست باید حتما برم و اندازه دو نفر کار کنم ولی نمیتونم(بغض)
یونا.من و دوستم....من و دوستم میتونیم بریم جای تو نیاز به کار داریم
خانم.واقعا؟(ذوق)
یونا.آ...آره...آره
خانم.خوب ببین این کارت و داشته باش شماره سردستشون نوشته زنگ بزن و حتما برو کار کن ولی خیلی مراقب باش اونجا عمارت بزرگترین باند مافیای کره هست یعنی عمارت آقای کیم
یونا.اه دختر بزرگترین باند مافیا؟چرا زودتر نگفتیییی؟
خانم.خوب کاری با تو نداره تو دختر خوش قلب و مهربونی هستی فقط رو حرفاشون حرف نزن همه چی رو به راهه
یونا.خیلی خوب شمارتو بده
خانم......(شمارش و گفت)
یونا.اسمت چیه؟
خانم.جینا هستم
یونا. منم یونا خوب برسونمت تا جایی که میخوای بری؟
خانم.نه میرم یکم پیش مادرم بوسان
یونا.خوب کمکی خواستی بهم بگو
خانم.ممنونم
یه تاکسی براش گرفتم و خداحافظی کردیم رفت
منم با ذوق برگشتم خونه
پایان فلش بک
میسو.خوب اینکه عالیه ولی احمق چرا مافیا
یونا.خوب گفت کاری نداره ماهم کاری بشون نداریم دیگه
میسو.خیلی خوب بده زنگ بزنم
کارت و از یونا گرفتم و باهاشون تماس گرفتم
مکالمه میسو و آجوما
میسو.سلام خسته نباشین
اجوما.سلام دخترم بفرمایین؟
میسو.ببخشید میشه معرفی کنین؟
اجوما.من خانم لی هستم سردسته خدمتکار های عمارت آقای کیم
میسو.خوب میخواستم اگر شرایطش هست منو دوستم بیایم اونجا کار کنیم
اجوما.اتفاقا به دوتا خانم نمونه نیاز داریم
میسو.فقط شرایط کار اونجا چطوریه؟
اجوما.خوب وقتی اومدین بهتون مشخصات و قانون هارو میگم دخترم
میسو.از کی بیایم؟
اجوما.از فردا ساعت ۱۰ اینجا باشین
میسو.ممنونم روز خوش
اجوما.خدافظ دخترم
پایان مکالمه
داشتیم با یونا حرف میزدیم که میسونا اومد و رو کاناپه نشست
میسو.نمیدونم چیکار کنم الان دوتامون بیکار شدیم چیزی هم نداریم
یونا.ولی من یه خبر خوب دارم
میسو.چیشده؟
یونا.خوب صبح که رفته بودم داروخانه قرص بگیرم
فلش بک
رفتم داروخانه که یه قرص سر درد بگیرم که یه خانم جوانی دیدم حامله بود ولی اصلا حالش خوب نبود آروم رفتم سمتش
یونا.سلام خانم حالتون خوبه؟
خانم.خ..وبم سرفه سرفه
یونا.ولی اینطور به نظر نمیاد بذارین کمکتون کنم
خانم.ممنونم سرفه سرفه عزیزم
رفتم قرص و سریع گرفتم دست خانوم گرفتم و از داروخانه زدم بیرون
یونا.شما کجا میرید؟
خانم.من من یکی از خدمتکار های عمارت هستم
یونا.خوب من یه تاکسی میگیرم میبرمت اونجا
خانم.من نمیتونم با این وضعیتم کار کنم دونفر هم اخراج شدن کمبود کارمند هست باید حتما برم و اندازه دو نفر کار کنم ولی نمیتونم(بغض)
یونا.من و دوستم....من و دوستم میتونیم بریم جای تو نیاز به کار داریم
خانم.واقعا؟(ذوق)
یونا.آ...آره...آره
خانم.خوب ببین این کارت و داشته باش شماره سردستشون نوشته زنگ بزن و حتما برو کار کن ولی خیلی مراقب باش اونجا عمارت بزرگترین باند مافیای کره هست یعنی عمارت آقای کیم
یونا.اه دختر بزرگترین باند مافیا؟چرا زودتر نگفتیییی؟
خانم.خوب کاری با تو نداره تو دختر خوش قلب و مهربونی هستی فقط رو حرفاشون حرف نزن همه چی رو به راهه
یونا.خیلی خوب شمارتو بده
خانم......(شمارش و گفت)
یونا.اسمت چیه؟
خانم.جینا هستم
یونا. منم یونا خوب برسونمت تا جایی که میخوای بری؟
خانم.نه میرم یکم پیش مادرم بوسان
یونا.خوب کمکی خواستی بهم بگو
خانم.ممنونم
یه تاکسی براش گرفتم و خداحافظی کردیم رفت
منم با ذوق برگشتم خونه
پایان فلش بک
میسو.خوب اینکه عالیه ولی احمق چرا مافیا
یونا.خوب گفت کاری نداره ماهم کاری بشون نداریم دیگه
میسو.خیلی خوب بده زنگ بزنم
کارت و از یونا گرفتم و باهاشون تماس گرفتم
مکالمه میسو و آجوما
میسو.سلام خسته نباشین
اجوما.سلام دخترم بفرمایین؟
میسو.ببخشید میشه معرفی کنین؟
اجوما.من خانم لی هستم سردسته خدمتکار های عمارت آقای کیم
میسو.خوب میخواستم اگر شرایطش هست منو دوستم بیایم اونجا کار کنیم
اجوما.اتفاقا به دوتا خانم نمونه نیاز داریم
میسو.فقط شرایط کار اونجا چطوریه؟
اجوما.خوب وقتی اومدین بهتون مشخصات و قانون هارو میگم دخترم
میسو.از کی بیایم؟
اجوما.از فردا ساعت ۱۰ اینجا باشین
میسو.ممنونم روز خوش
اجوما.خدافظ دخترم
پایان مکالمه
داشتیم با یونا حرف میزدیم که میسونا اومد و رو کاناپه نشست
۲.۴k
۱۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.