fake Taehyung 6
آت سری تکون داد و در یخدون رو باز کرد و یه بسه خون AB برداشت و داد به دکتر
دکتر خون رو به اون پسر وصل کرد، اون پسر بعد از مدتی شروع کرد آروم و ناواضح حرف زدن
آت:
آقای دکتر حالش خوبه؟چرا این شکلیه؟!
دکتر:
نگران نباشید چون تب زیادی داره ،داره هذیون می گه
بعد از مدتی رسیدن آت و دکتر پیاده شدن و اون پسر رو از آمبولانس در آوردن
آت آروم و با استرس با خودش گفت:
یعنی نامجون کجا می تونه باشه؟
نامجون:
آت،آت
آت با صدای نامجون به خودش اومد و سریع طرفش برگشت و گفت:
سلام نامجون،ترو خدا زود کمکش کن تا نمیره
نامجون:
باشه آت آروم باش،من نجاتش میدم
آت نفس عمیقی کشید و گفت:
من آرومم، فقط بدو
نامجون رو به ۲ دکتر شد وگفت:
بدویین بیارینش
۲ دکتر:
چشم آقای کیم
اون پسر رو سریع بردن آت بیرون اتاق جراحی بود و داشت همین جوری راه می رفت و فکر می کرد چون که می ترسید اتفاقی برای اون پسر بیوفته
آت
وای چرا انقد من برای اون پسره نگرانم؟من حتی نمی دونم که آدم خوبیه یا بدیه چرا آخه انقد نگرانشم!؟چرا هر کاری می کنم چهره اش از ذهنم نمیره بیرون،اون،اون ، یه قیافه ی خیلی رویایی داشت
#تهیونگ
#فیک
این داستان ادامه دارد...💜
دکتر خون رو به اون پسر وصل کرد، اون پسر بعد از مدتی شروع کرد آروم و ناواضح حرف زدن
آت:
آقای دکتر حالش خوبه؟چرا این شکلیه؟!
دکتر:
نگران نباشید چون تب زیادی داره ،داره هذیون می گه
بعد از مدتی رسیدن آت و دکتر پیاده شدن و اون پسر رو از آمبولانس در آوردن
آت آروم و با استرس با خودش گفت:
یعنی نامجون کجا می تونه باشه؟
نامجون:
آت،آت
آت با صدای نامجون به خودش اومد و سریع طرفش برگشت و گفت:
سلام نامجون،ترو خدا زود کمکش کن تا نمیره
نامجون:
باشه آت آروم باش،من نجاتش میدم
آت نفس عمیقی کشید و گفت:
من آرومم، فقط بدو
نامجون رو به ۲ دکتر شد وگفت:
بدویین بیارینش
۲ دکتر:
چشم آقای کیم
اون پسر رو سریع بردن آت بیرون اتاق جراحی بود و داشت همین جوری راه می رفت و فکر می کرد چون که می ترسید اتفاقی برای اون پسر بیوفته
آت
وای چرا انقد من برای اون پسره نگرانم؟من حتی نمی دونم که آدم خوبیه یا بدیه چرا آخه انقد نگرانشم!؟چرا هر کاری می کنم چهره اش از ذهنم نمیره بیرون،اون،اون ، یه قیافه ی خیلی رویایی داشت
#تهیونگ
#فیک
این داستان ادامه دارد...💜
۵.۴k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.