زندگی تخیلی
که یونجون دستشو دور کمرم حلقه کرد و لباشو گزاشت رو لبام اول اروم اروم پیش میرفتیم ولی بعدش یونجون من و بلند کرد و برد تو خونه و گزاشت رو تخت و رم خیمه زد و شروع کرد به بوسیدنم که وسط ش وایساد
یونجون: مال من میشی
جین هو:اره
که شروع کرد به ادامه دادن
ذهن جین هو:وایی انگار داره قلبم و منفجر میکنه
ذهن یونجون: داره جواب میده
فردا صبح:
یونجون: از خواب بیدار شدم و دیدم تو بغل همین لعنتی خیلی قشنگ خوابیده بود و همینطوری بهش زل زدم که بعد چند دقیقه از خواب بیدار شد
جین هو: صبح بخیر
یونجون: ظهر بخیر😂😂😂
جین هو: 😂😂😂
یونجون: خوب خوابیدهِ عشق من
جین هو: به لطف شما بلع
( معلوم نیست تو اون اب چی بود که یک روزه از این رو به اون رو شدن😂😂)
یونجون: نظر متقابل
جین هو:بریم صبحانه بخوریم
یونجون: قبلش باید یک بوس بهم بدی
جین هو: جلو رفتم و لبشو بوسیدم
یونجون: حالا خوب شد
جین هو: بریم
رفتیم پایین و داشتم صبحانه درست میکردم که یونجون اومد و دست شو از دور کمرم اورد جلو و دست شو گزاشت رو دستم و شروع کردیم باهم درست کردن صبحانه و بعد رفتیم میز و چیدیم و شروع کردیم به خوردن
یونجون: امروز میخوای جاهایی که دوست دارم و نشونت بدم
جین هو: باشه
یونجون: خب بیا بریم
جین هو: پس اینا چی
یونجون: من خوناشامم و با یک بشکن همه چیو درست میکنم
و یک بشکن زد و همه چیو درست کرد
جین هو: خب بریم
یونجون: بیا بغلم
جین هو: با کمال میل😂😂
وقتی من و بغل کرد سرم و گزاشتم رو شونش دستم و دور گردنش حلقه کردم
و بعد از چند مین رسیدیم یک شهر بازی بزرگ
جین هو: تو شهر بازی دوست داری
یونجون: اوهوم خیلی چیه تو دوست نداری
جین هو:چرا دوست دارم فقط تو
یونجون : به خاطر اون که نمیتونم احساسات نداشته باشم
جین هو: منظورم اون نبود منظورم این بود که کسی نمیفهمه:)
یونجون: نه نترس بدو بریم
جین هو: بریم
از زبون جین هو:
اول رفتیم تلن هوایی و کلی باهم جیغ زدیم و بعدش به جیغ زدنمون میخندیدیم و بعد پشمک گرفتیم و باهم خوردیم و رفتیم ماشین بازی کردیم و بعد شهر بازی رفتیم سینما و فیلم خنددار نگاه کردیم و کلی خندیدیم و بالاخره ماشین اومد و تصمیم گرفتیم دیگه بریم خونه
همین که رفتیم خونه مالیسا روجلوی دربا اخم دیدیم
مالیسا : تا الان کجا بودین
جین هو: ا
یونجون: شهر بازی بعد سینما
مالیسا : چرا اونوقت
یونجون: چون واسه ی همیم
مالیسا: چی تبریک میگم وایی خیلی خوشحال شدم بالارخره یونجون یک دوست دختر داره بزار بگم یک اتاق خوب براتون اماده کنن
جین هو: اما
مالیسا : اما ولی نداریم
یونجون :شما به جای حرف زدن با مامان من چرا با من حرف نمیزنی
جین هو: حسودم بودی خبر نداشتم
یونجون: بلع
یونجون: مال من میشی
جین هو:اره
که شروع کرد به ادامه دادن
ذهن جین هو:وایی انگار داره قلبم و منفجر میکنه
ذهن یونجون: داره جواب میده
فردا صبح:
یونجون: از خواب بیدار شدم و دیدم تو بغل همین لعنتی خیلی قشنگ خوابیده بود و همینطوری بهش زل زدم که بعد چند دقیقه از خواب بیدار شد
جین هو: صبح بخیر
یونجون: ظهر بخیر😂😂😂
جین هو: 😂😂😂
یونجون: خوب خوابیدهِ عشق من
جین هو: به لطف شما بلع
( معلوم نیست تو اون اب چی بود که یک روزه از این رو به اون رو شدن😂😂)
یونجون: نظر متقابل
جین هو:بریم صبحانه بخوریم
یونجون: قبلش باید یک بوس بهم بدی
جین هو: جلو رفتم و لبشو بوسیدم
یونجون: حالا خوب شد
جین هو: بریم
رفتیم پایین و داشتم صبحانه درست میکردم که یونجون اومد و دست شو از دور کمرم اورد جلو و دست شو گزاشت رو دستم و شروع کردیم باهم درست کردن صبحانه و بعد رفتیم میز و چیدیم و شروع کردیم به خوردن
یونجون: امروز میخوای جاهایی که دوست دارم و نشونت بدم
جین هو: باشه
یونجون: خب بیا بریم
جین هو: پس اینا چی
یونجون: من خوناشامم و با یک بشکن همه چیو درست میکنم
و یک بشکن زد و همه چیو درست کرد
جین هو: خب بریم
یونجون: بیا بغلم
جین هو: با کمال میل😂😂
وقتی من و بغل کرد سرم و گزاشتم رو شونش دستم و دور گردنش حلقه کردم
و بعد از چند مین رسیدیم یک شهر بازی بزرگ
جین هو: تو شهر بازی دوست داری
یونجون: اوهوم خیلی چیه تو دوست نداری
جین هو:چرا دوست دارم فقط تو
یونجون : به خاطر اون که نمیتونم احساسات نداشته باشم
جین هو: منظورم اون نبود منظورم این بود که کسی نمیفهمه:)
یونجون: نه نترس بدو بریم
جین هو: بریم
از زبون جین هو:
اول رفتیم تلن هوایی و کلی باهم جیغ زدیم و بعدش به جیغ زدنمون میخندیدیم و بعد پشمک گرفتیم و باهم خوردیم و رفتیم ماشین بازی کردیم و بعد شهر بازی رفتیم سینما و فیلم خنددار نگاه کردیم و کلی خندیدیم و بالاخره ماشین اومد و تصمیم گرفتیم دیگه بریم خونه
همین که رفتیم خونه مالیسا روجلوی دربا اخم دیدیم
مالیسا : تا الان کجا بودین
جین هو: ا
یونجون: شهر بازی بعد سینما
مالیسا : چرا اونوقت
یونجون: چون واسه ی همیم
مالیسا: چی تبریک میگم وایی خیلی خوشحال شدم بالارخره یونجون یک دوست دختر داره بزار بگم یک اتاق خوب براتون اماده کنن
جین هو: اما
مالیسا : اما ولی نداریم
یونجون :شما به جای حرف زدن با مامان من چرا با من حرف نمیزنی
جین هو: حسودم بودی خبر نداشتم
یونجون: بلع
۳۲.۵k
۲۹ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.