❤️دوست دارم❤️ فیک تهیونگ❤️(9)
بعدتموم شدن کارم با تهیونگ داشتم می رفتم که تهیونگ گفت: چیزه ا/ت تو....اصلا ولش کن می تونی بری نفهمیدم چه منم از اتاق رفتم بیرون رفتم پیش میسو چون قطعا تا الان منو میکشت. در زدم و رفتم داخل اتاقش اما نبود. چه خوب وگرنه میمردم 😐. رفتم تو اتاقم و درو بستم اون عکسه رو آوردم که ببینم عکس چیه.....نگاش که کردم بغض گلوم چنگ زد دلم می خواست همونجا گریه کنم و داد بزنم. آخه چرا هنوز این عکس رو داره. فلش بک:
من: تهیونگ بیا اینور الان خیس میشی دیونه. تهیونگ:نمی خوام اصلا بیا باهم خیس بشیم. من: نه نه من نمیام سرما میخورم. تهیونگ: ا/ت چه سرما خوردنی اونم وسط تابستون.....
من: تهیونگ بیا اینور الان خیس میشی دیونه. تهیونگ:نمی خوام اصلا بیا باهم خیس بشیم. من: نه نه من نمیام سرما میخورم. تهیونگ: ا/ت چه سرما خوردنی اونم وسط تابستون.....
۶۹.۹k
۰۲ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.