پارت 13
پارت 13
ویوی بومگیو:
یه دفعه در اتاق باز شد... خودمو زدم به خواب... داشتن با هم حرف میزدن:فردا کارش تمومه؟... :این فسقل بچه زود میمیره... الانم که چند روزه جز یخ چیزی به خوردش ندادیم... :اون میاد بکشتش یا چوی یه نفر دیگه رو استخدام کرده؟... :فکر کنم همونه... چوی ازش خیلی راضیه... :اسم این پسره چی بود؟... :بومگیو... :باشه.. بیدارش کن، حداقل قبل مرگش یه چیزی بخوره گشنه از دنیا نره... گشنه؟ چی؟ یعنی چی؟ از دنیا نرم؟ مگه من قراره برم؟ گیج شده بودم... ولی... ولی یه دفعه مغزم فعال شد... اونا میخوان منو بکشن!!
ویوی یونجون:
ساعت 8 شب بود.. همه افراد و گروه ها توی جای خودشون مستقر شده بودن... دیگه وقت شروع بود.. هرچقدر دیر کنیم بیشتر برامون بد میشه.. با تکون سر من تهیون از بی سیم شروع عملیات رو اعلام کرد... گروه A شروع کردن از دیوار بالا رفتن... در که باز شد من ، تهیون، سوبین، کای، و گروه B داخلی وارد عمارت شدیم... عملیات به شدت خطری و حساسه... یه اشتباه باعث نابودی کل عملیات میشه...
... :افراد اقای چوی بومگیو رو به قتل گاه بردن و امادش کردن تا بکشنش... بومگیو هیچ چیز نمیگفت... فقط ساکت نشسته بود و منتظر فرشته نجاتش بود..
ویوی بومگیو:
یه دفعه در اتاق باز شد... خودمو زدم به خواب... داشتن با هم حرف میزدن:فردا کارش تمومه؟... :این فسقل بچه زود میمیره... الانم که چند روزه جز یخ چیزی به خوردش ندادیم... :اون میاد بکشتش یا چوی یه نفر دیگه رو استخدام کرده؟... :فکر کنم همونه... چوی ازش خیلی راضیه... :اسم این پسره چی بود؟... :بومگیو... :باشه.. بیدارش کن، حداقل قبل مرگش یه چیزی بخوره گشنه از دنیا نره... گشنه؟ چی؟ یعنی چی؟ از دنیا نرم؟ مگه من قراره برم؟ گیج شده بودم... ولی... ولی یه دفعه مغزم فعال شد... اونا میخوان منو بکشن!!
ویوی یونجون:
ساعت 8 شب بود.. همه افراد و گروه ها توی جای خودشون مستقر شده بودن... دیگه وقت شروع بود.. هرچقدر دیر کنیم بیشتر برامون بد میشه.. با تکون سر من تهیون از بی سیم شروع عملیات رو اعلام کرد... گروه A شروع کردن از دیوار بالا رفتن... در که باز شد من ، تهیون، سوبین، کای، و گروه B داخلی وارد عمارت شدیم... عملیات به شدت خطری و حساسه... یه اشتباه باعث نابودی کل عملیات میشه...
... :افراد اقای چوی بومگیو رو به قتل گاه بردن و امادش کردن تا بکشنش... بومگیو هیچ چیز نمیگفت... فقط ساکت نشسته بود و منتظر فرشته نجاتش بود..
۲۷۳
۲۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.