p28
لوسی: اخ جونننن بستنییییی
تهیونگ: الان میارم(لبخند)
تهیونگ بستنی هارو میاره
(ماله لوسی توت فرنگی واسه تهیونگ وانیلی)
لوسی: ام میگم که چیزه بستنیت اره بستنیت خوشمزست؟(دلش از ماله تهیونگو خواسه)
تهیونگ:(خنده) اره میخوام بخوری؟
لوسی: اره....ها نه نه من؟ بستنی وانیلی؟ اصلا نمیخوام اوه فیلم ببین(لبخند ضایع)
تهیونگ یه تیکه از بستنی وانیلی شو برمیداره میزاره تو دهن خودش بعد صورت لوسی رو برمیگردونه سمت خودش و بعد.... لبشومیازه رو لب لوسی وبستنی تو دهنشون مخلوط میشه(دیگه واقعا دارم بالا میارم اه اه اه ایشش من حسود نیستمااا)
بعد1مین جدا میشن
لوسی: امممم خوشمزس(لبخند)
تهیونگ: میدونم لبم انقدر خوشمزست که همه میخوان بخورنش(با اعتماد بنفس)
لوسی: هییییی ماله خودمه هااا به هیچ کسی نمیدی فهمیدی وگرنه میکشمتتت(زارتتتتت)
تهیونگ: نه همشون ماله تو
لوسی: افرین(لبخند) یهو میبینن فیلم تموم شد
تهیونگ: این کی شروع شد که حالا تموم بشه؟(وقتی شما کارای خاک برسری میکردید😂)
لوسی: ولش کن اصلا
تهیونگ: راستی میخوام یه چیزی بگم من یه پسر دارم😊
لوسی: واتتتتتتت پس قبلا ازدواج کردییییی؟ حالا چند سالشه؟ مامانش کیه؟ از من خوشگل تره؟ بچه دیگه ای هم داری؟ ببینم نکنه من قراره زن2تو باشم هااا
دیگه باهام حرف نزن گاو(عصبی و گریه)
تهیونگ: عه عشقم مگه گفتم زن دارم؟
لوسی: پ پ پس بچه ها از زیر زمین در امده باید زن داشته باشی دیگه نکنه وقتی مست بودی تو بار رفتی با یه دختره سکس کردی خدا این چه سرنوشتیه من دارم اخهههه(گریه)
تهیونگ: عه عزیزم تو رو خدا گریه نکن من سگ دارم بابا سگ اسمشم یونتانه
لوسی: چیی؟
تهیونگ: اوهوم الان میگم بیارنش
آجوماااااااا
•:جانم؟
تهیونگ: یونتان رو بیار اینجا
•: باشه
میره میاره یونتان میپره بغل لوسی
لوسی: اخ دلم رفت فدات شم هی بوسش میکنه
تهیونگ: هییی پس من چیی؟(اخم)
لوسی: بروبابا بیا ببینم یونتان خوشگله اخ ماچ ماچ میکنه
تهیونگ: ایشش یونتان تو که بجز اجوما و من بغل کسی نمیرفتی؟
لوسی: میدونه قراره...ام... هیچی ولشـ
تهیونگ: قراره چی؟ مامانش شی؟(لبخند شیطانی)
لوسی: ایشش ول کن دیگه
تهیونگ: خنده
"خب خب بریم پیش یونجون و مین جی"
یونجون و مینجی سوار ماشین شدن (ماشین یونجون)...
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺♥
تهیونگ: الان میارم(لبخند)
تهیونگ بستنی هارو میاره
(ماله لوسی توت فرنگی واسه تهیونگ وانیلی)
لوسی: ام میگم که چیزه بستنیت اره بستنیت خوشمزست؟(دلش از ماله تهیونگو خواسه)
تهیونگ:(خنده) اره میخوام بخوری؟
لوسی: اره....ها نه نه من؟ بستنی وانیلی؟ اصلا نمیخوام اوه فیلم ببین(لبخند ضایع)
تهیونگ یه تیکه از بستنی وانیلی شو برمیداره میزاره تو دهن خودش بعد صورت لوسی رو برمیگردونه سمت خودش و بعد.... لبشومیازه رو لب لوسی وبستنی تو دهنشون مخلوط میشه(دیگه واقعا دارم بالا میارم اه اه اه ایشش من حسود نیستمااا)
بعد1مین جدا میشن
لوسی: امممم خوشمزس(لبخند)
تهیونگ: میدونم لبم انقدر خوشمزست که همه میخوان بخورنش(با اعتماد بنفس)
لوسی: هییییی ماله خودمه هااا به هیچ کسی نمیدی فهمیدی وگرنه میکشمتتت(زارتتتتت)
تهیونگ: نه همشون ماله تو
لوسی: افرین(لبخند) یهو میبینن فیلم تموم شد
تهیونگ: این کی شروع شد که حالا تموم بشه؟(وقتی شما کارای خاک برسری میکردید😂)
لوسی: ولش کن اصلا
تهیونگ: راستی میخوام یه چیزی بگم من یه پسر دارم😊
لوسی: واتتتتتتت پس قبلا ازدواج کردییییی؟ حالا چند سالشه؟ مامانش کیه؟ از من خوشگل تره؟ بچه دیگه ای هم داری؟ ببینم نکنه من قراره زن2تو باشم هااا
دیگه باهام حرف نزن گاو(عصبی و گریه)
تهیونگ: عه عشقم مگه گفتم زن دارم؟
لوسی: پ پ پس بچه ها از زیر زمین در امده باید زن داشته باشی دیگه نکنه وقتی مست بودی تو بار رفتی با یه دختره سکس کردی خدا این چه سرنوشتیه من دارم اخهههه(گریه)
تهیونگ: عه عزیزم تو رو خدا گریه نکن من سگ دارم بابا سگ اسمشم یونتانه
لوسی: چیی؟
تهیونگ: اوهوم الان میگم بیارنش
آجوماااااااا
•:جانم؟
تهیونگ: یونتان رو بیار اینجا
•: باشه
میره میاره یونتان میپره بغل لوسی
لوسی: اخ دلم رفت فدات شم هی بوسش میکنه
تهیونگ: هییی پس من چیی؟(اخم)
لوسی: بروبابا بیا ببینم یونتان خوشگله اخ ماچ ماچ میکنه
تهیونگ: ایشش یونتان تو که بجز اجوما و من بغل کسی نمیرفتی؟
لوسی: میدونه قراره...ام... هیچی ولشـ
تهیونگ: قراره چی؟ مامانش شی؟(لبخند شیطانی)
لوسی: ایشش ول کن دیگه
تهیونگ: خنده
"خب خب بریم پیش یونجون و مین جی"
یونجون و مینجی سوار ماشین شدن (ماشین یونجون)...
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺♥
۱۶.۸k
۲۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.