وقتی...
"سناریودرخواستی"
سناریو:"وقتی حامله ای اونا نمیدونن و اجرا میکنی آیدلی مثلا و اونا بعد اجرات میفهمن و عصبانی میشن"
"پارت2/ورژنمکنهلاین"
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
جیمین:"بعد از اجرا پیشت میاد و همونجا توی اتاق تعویض لباس روبروت میشینه و با لب های غنچه ای و ابرو های سیخ شده و چشمای ریز شده اش منتظر توضیح میمونه و وقتی همه چیز رو توضیح دادی میبوستت و ازت میخواد دیگه همچین کاری نکنی،بعدش هم که رفتید خونه و استراحت کردید چند روز بعدش باهم به خرید میرید و لباس های مناسب و وسایل مورد نیاز و لباس ها و وسایل اتاق بچه رو میگیرید و جیمین خیلییی ازت مراقبت میکنه و اصلا باعث اذیت و ناراحتیت نمیشه توی اون زمان و حتی شوخی های زیاد هم نمیکنه"
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تهیونگ:"با اینکه خیلی بچه دوست داره وقتی متوجه این قضیه میشه عصبانی میشه تا خونه هیچی نمیگه و وقتی هم به خونه میرسید بدون توجه بهت میره پیش یونتان و برای یونتان غذا میده و چند روز همش باعث میشه حسودی کنی اما یه روز بی خبر میره و کلی وسیله ی بچه ی میگیره و برمیگرده خونه و کلی بغلت میکنه و موهاتو میبوسه و بعد از اون همش بهت توجه میکنه"
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
جونگکوک:"عصبانی عه اما این عصبانیت باعث نمیشه توجهش رو ازت بگیره،خودش میبرتت خونه و توی راه برات آهنگ مورد علاقت رو میزاره بعدش که به خونه رسیدید براید استایل بغلت میکنه و میبرتت داخل و برات غذا درست میکنه و شب ها وقتی میخوابی نمیخوابه و تا صبح بیدار میمونه و ازت مراقبت میکنه و تا زمان زایمان بیشتر کار هاش رو انجام نمیده تا وقت بیشتری برای تو و بچه داشته باشه"
سناریو:"وقتی حامله ای اونا نمیدونن و اجرا میکنی آیدلی مثلا و اونا بعد اجرات میفهمن و عصبانی میشن"
"پارت2/ورژنمکنهلاین"
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
جیمین:"بعد از اجرا پیشت میاد و همونجا توی اتاق تعویض لباس روبروت میشینه و با لب های غنچه ای و ابرو های سیخ شده و چشمای ریز شده اش منتظر توضیح میمونه و وقتی همه چیز رو توضیح دادی میبوستت و ازت میخواد دیگه همچین کاری نکنی،بعدش هم که رفتید خونه و استراحت کردید چند روز بعدش باهم به خرید میرید و لباس های مناسب و وسایل مورد نیاز و لباس ها و وسایل اتاق بچه رو میگیرید و جیمین خیلییی ازت مراقبت میکنه و اصلا باعث اذیت و ناراحتیت نمیشه توی اون زمان و حتی شوخی های زیاد هم نمیکنه"
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تهیونگ:"با اینکه خیلی بچه دوست داره وقتی متوجه این قضیه میشه عصبانی میشه تا خونه هیچی نمیگه و وقتی هم به خونه میرسید بدون توجه بهت میره پیش یونتان و برای یونتان غذا میده و چند روز همش باعث میشه حسودی کنی اما یه روز بی خبر میره و کلی وسیله ی بچه ی میگیره و برمیگرده خونه و کلی بغلت میکنه و موهاتو میبوسه و بعد از اون همش بهت توجه میکنه"
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
جونگکوک:"عصبانی عه اما این عصبانیت باعث نمیشه توجهش رو ازت بگیره،خودش میبرتت خونه و توی راه برات آهنگ مورد علاقت رو میزاره بعدش که به خونه رسیدید براید استایل بغلت میکنه و میبرتت داخل و برات غذا درست میکنه و شب ها وقتی میخوابی نمیخوابه و تا صبح بیدار میمونه و ازت مراقبت میکنه و تا زمان زایمان بیشتر کار هاش رو انجام نمیده تا وقت بیشتری برای تو و بچه داشته باشه"
۱۰.۵k
۰۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.