part 5
¿¿سلام خانم جئون اگه میخواید بدونید که همسرتون بهتون خیانت کرده یا نه فردا شب ساعت نه به این.... رستوران بیاید
ویو ا.ت
یه پیام برام فرستاده شد اون رو خوندم توی شک بدی فرو رفتم
هه سو: ا.ت خوبی چیزی شده
ا.ت: آره خوبم
هه سو: رسیدم نمیخوای پیاده بگی
ا.ت: باشه بای
هه سو: حواست به کوچولوی خاله باشه
ا.ت: نیومد عزیز شده 🥺
هه سو: خاک تو سرت داری به یه بچه اندازی نخود حسودی میکنی
ا.ت: آره 😂
هه سو: خب دیگه من برم دیرم شده
ا.ت: باشه مواظب باش خدافظ
هه سو رفت ا.ت رفت داخل لباس هاش رو عوض کرد
ویو ا.ت
یه نگاهی به ساعت کردم ساعت7 شب بود کلی وقت داشتم رفتم حموم و بعد از نیم ساعت از حموم در اومدم موهام رو خشک کردم توی فکر بودم یعنی کی این پیام رو به من داده چرا لوکیشن همون رستوران هميشه گی منو کوکه تصمیم گرفتم که به اون شماره زنگ بزنم گوشیم رو برداشتم و زنگ زدم
یه کی با صدای مردونه ای گفت
¿¿: به به خانم جئون
ا.ت: شما کی هستید از زندگی من چی میخواید
¿¿: خب جواب سوال اول اون شوهرت خوب میدونه من کی یم لازم نیست تو بدونی جواب سوال دوم خودم هم درست نمیدونم از زندگی شما چی میخوام
ا.ت: تو یه روانی هستی
¿¿: خودم میدم قرار فردا شب رو یادت نره بای بیبی گرل
تلفن قطع شد من موندم و کلی سوال توی ذهنم ساعت رو دیدم وای خدا دیرم شد ساعت 8 بود سریع لباس هام رو پوشیدم و یه میکاپ ساده کردم مثل همیشه عالی بودم عه کوک زنگ زد
جونگکوک: الو عشقم آماده شدی
ا.ت: سلام آره
جونگکوک: خب بیا دم در
ا.ت : باشه اومدم
سریع رفتم پایین کوک از ماشین در اومد و در ماشین رو برام باز کرد
جونگکوک: نمیگی اینجوری خوشگل شدی تورو ازم میدزدند
ا.ت: آقای جئون این رو یادت باشه به این راحتی ها بدست نیاورم که از دست بدم
جونگکوک: خوبه خودت میدونی
ا.ت : جونگکوک 😞
جونگکوک: بله
ا.ت: هیچی ولش کن
ویو ا.ت
یه پیام برام فرستاده شد اون رو خوندم توی شک بدی فرو رفتم
هه سو: ا.ت خوبی چیزی شده
ا.ت: آره خوبم
هه سو: رسیدم نمیخوای پیاده بگی
ا.ت: باشه بای
هه سو: حواست به کوچولوی خاله باشه
ا.ت: نیومد عزیز شده 🥺
هه سو: خاک تو سرت داری به یه بچه اندازی نخود حسودی میکنی
ا.ت: آره 😂
هه سو: خب دیگه من برم دیرم شده
ا.ت: باشه مواظب باش خدافظ
هه سو رفت ا.ت رفت داخل لباس هاش رو عوض کرد
ویو ا.ت
یه نگاهی به ساعت کردم ساعت7 شب بود کلی وقت داشتم رفتم حموم و بعد از نیم ساعت از حموم در اومدم موهام رو خشک کردم توی فکر بودم یعنی کی این پیام رو به من داده چرا لوکیشن همون رستوران هميشه گی منو کوکه تصمیم گرفتم که به اون شماره زنگ بزنم گوشیم رو برداشتم و زنگ زدم
یه کی با صدای مردونه ای گفت
¿¿: به به خانم جئون
ا.ت: شما کی هستید از زندگی من چی میخواید
¿¿: خب جواب سوال اول اون شوهرت خوب میدونه من کی یم لازم نیست تو بدونی جواب سوال دوم خودم هم درست نمیدونم از زندگی شما چی میخوام
ا.ت: تو یه روانی هستی
¿¿: خودم میدم قرار فردا شب رو یادت نره بای بیبی گرل
تلفن قطع شد من موندم و کلی سوال توی ذهنم ساعت رو دیدم وای خدا دیرم شد ساعت 8 بود سریع لباس هام رو پوشیدم و یه میکاپ ساده کردم مثل همیشه عالی بودم عه کوک زنگ زد
جونگکوک: الو عشقم آماده شدی
ا.ت: سلام آره
جونگکوک: خب بیا دم در
ا.ت : باشه اومدم
سریع رفتم پایین کوک از ماشین در اومد و در ماشین رو برام باز کرد
جونگکوک: نمیگی اینجوری خوشگل شدی تورو ازم میدزدند
ا.ت: آقای جئون این رو یادت باشه به این راحتی ها بدست نیاورم که از دست بدم
جونگکوک: خوبه خودت میدونی
ا.ت : جونگکوک 😞
جونگکوک: بله
ا.ت: هیچی ولش کن
۵.۳k
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.