rain of love (6)
نویسنده . یا خدا الان با موجی از حرف های شما درگیر میشم خب تقصیر من نیست شما دارید فیک یک آدم گشاد رو میخونید پس درک کنید
خب بریم ادامه 🫴🏻
آنجل👄
آنجل . راستی من اسمتو نمیدونم
پسره . هاسکر بهم بگو هاسکر
آنجل . خب هایکر بیا از این به بعد با هم کنار بیایم
هاسکر . باش
_________
داشتیم حرف میزدیم که واکس پیداش شد
واکس . پس اینجایی عنکبوت کوچولو (😏) پیدات کردم
آنجل . ولم کن وااااای
واکس . ببخشید اما تو قرار داد بستی
(یقه آنجل رو میگیره و میبره بالا و قرار داد رو نشونش میده )
واکس . این قرارداده تو معامله کردی یادت رفته
(آنجل اشک تو چشماش جمع شده )
هاسکر . ولش کن (دست واکس رو میگیره)
واکس . شما کی باشی
هاسکر . به تو هیچ ربطی ندارع
واکس . واقعا
(هاسکر رو هوا میده )
(هاسکر هم همون موقع به واکس حمله کرد )
(نیفتی و الستور داشتن از اون مکان رد میشدن که اون صحنه رو دیدن و نیفتی با چاقو زد داخل کمر واکس )
واکس . اخخخخخخخخخخخخخخخخ
(واکس آنجل رو ول کرد )
الستور . خب کی به تو اجازه داده برده منو بزنی 😈🔪
واکس . الستور کثافت
(الستور میخنده )
واکس . آنجل بریم زود
الستور . کجا داری مثل یک بزدل فرار میکنی 😈
واکس . الستووور
الستور . بیا یک شرت ببندیم اگر من بردم آنجل رو آزاد میکنی ا
واکس . اگر من بردم چی
الستور . بردت میشم
آنجل و هاسکر. چیییییییییی😧😧😧
الستور . نگران نباشید اون هیچ کاری نمیتونه بکنه
واکس . قبوله 😈
هر دو دست دادن ^
الستور . فردا ساعت ۶عصر
واکس . قبوله
این داستان ادامه دارد ...
هر موقع لایک ها به ۱۵رسید من پارت بعدی رو میزارم
بای 🔪
بای 📻
خب بریم ادامه 🫴🏻
آنجل👄
آنجل . راستی من اسمتو نمیدونم
پسره . هاسکر بهم بگو هاسکر
آنجل . خب هایکر بیا از این به بعد با هم کنار بیایم
هاسکر . باش
_________
داشتیم حرف میزدیم که واکس پیداش شد
واکس . پس اینجایی عنکبوت کوچولو (😏) پیدات کردم
آنجل . ولم کن وااااای
واکس . ببخشید اما تو قرار داد بستی
(یقه آنجل رو میگیره و میبره بالا و قرار داد رو نشونش میده )
واکس . این قرارداده تو معامله کردی یادت رفته
(آنجل اشک تو چشماش جمع شده )
هاسکر . ولش کن (دست واکس رو میگیره)
واکس . شما کی باشی
هاسکر . به تو هیچ ربطی ندارع
واکس . واقعا
(هاسکر رو هوا میده )
(هاسکر هم همون موقع به واکس حمله کرد )
(نیفتی و الستور داشتن از اون مکان رد میشدن که اون صحنه رو دیدن و نیفتی با چاقو زد داخل کمر واکس )
واکس . اخخخخخخخخخخخخخخخخ
(واکس آنجل رو ول کرد )
الستور . خب کی به تو اجازه داده برده منو بزنی 😈🔪
واکس . الستور کثافت
(الستور میخنده )
واکس . آنجل بریم زود
الستور . کجا داری مثل یک بزدل فرار میکنی 😈
واکس . الستووور
الستور . بیا یک شرت ببندیم اگر من بردم آنجل رو آزاد میکنی ا
واکس . اگر من بردم چی
الستور . بردت میشم
آنجل و هاسکر. چیییییییییی😧😧😧
الستور . نگران نباشید اون هیچ کاری نمیتونه بکنه
واکس . قبوله 😈
هر دو دست دادن ^
الستور . فردا ساعت ۶عصر
واکس . قبوله
این داستان ادامه دارد ...
هر موقع لایک ها به ۱۵رسید من پارت بعدی رو میزارم
بای 🔪
بای 📻
۷۱۲
۲۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.