وقتی عاشق مدیرت میشی *ادامه ۲۲*
۳ روز بعد...
کوک: امروز عروسیه.... حالم خیلی بده...
یون جی:*گریه*
کوک:گریه نکن عشقم الان که نمیرم چندساعت دیگه...
یون جی:*گریه*
کوک یون جی رو بغل کرد و.....
کوک:عزیزم گریه نکن دیگه
یون جی:باش....
یون جی تو ذهنش
اون دختره ی عوضی برای من کارت دعوت فرستاده تا منو حرص بده.... منم میرم تا بهش ثابت کنم...
کوک:یون جی... یون جی
یون جی:ه... ها چیه
میخوام برم حموم... میای
یون جی:آره میام
و کوک یون جی رفتن باهم حموم(منحرف نشین فقط حموم)
کوک: خب... لباسمو بپوشم متاسفانه باید برم عروسی.... مرگ خودم
یون جی:تو که آخرش طلاق میگیری... راستی تا تو نیستی من میرم خونه خودم...
کوک:باش... فقط بعد عروسی نمیتونم بیام دنبالت... اون دختره میاد اينجا....
یون جی:باش(ناراحت)
و یون جی یکی از لباسای کوک رو پوشید و کوک هم لباس پوشید(عکس میزارم)
کوک:بایی
یون جی:بای
و یون جی رفت خونه خودش
یون جی:برم که آماده شم..
یون جی یه میکاپ لایت موهاشو درست کردو یه کفش مشکی و ناخونهاش مشکی و یه لباش مشکی شیک پوشید (عکسشو میزارم)
یون جی:دیگه برم... بهت نشون میدم سوریا....
سوریا ویو
لباس عروسیم این مدلی بهتره(عکس میزارم) یه میکاپ قشنگم بکنم و یه شینیون خیلی خوب(عکس میزارم)
کوک ویو
دوباره سوریا اومد
سوریا:امروز روزیه که باید خدارو شکر کنی...چون که قراره با من ازدواج کنی...*خنده*
کوک:ولی تو اینکارو نکن... چون که تا ابد باهات نمیمونم(عصبانی و پوزخند)
سوریا:فک...فکر کردی... یه جوری عاشقم میشی که..
کوک:همین الان*پوزخند*
سوریا:نکنه میخوای با اون دختره ی خیانت کار ازدواج کنی.
کوک:به نظرم اول برو فتوشاپ یاد بگیر بعد...به این ویس گوش کن
ویس:میخوام که یه ویدئو فتوشاپی درست کنم که یون جی با یه مرد س*ک*س کنه..
و کوک یون جی رو اط خونه بندازه بیرون و عاشق من شه
سوریا:ت..... تو
کوک:چیه ها... من برام بمیری هم عاشقت نیستم... همونطور که گفتم برو....(سرد)
سوریا:حالا میبینی
و سوریا رفت...
مامان:خب پسرم امروز عروسیه سرد رفتار نکن... باشه
کوک:مامان امروز روز مرگه سرد رفتار نکنم
مامان:بس کن(جدی)
و کوک رفت وایساد توی جایگاه
۵ دقیقه بعد سوریا همراه پدرش اومد و ...
یون جی ویو
بلاخره رسیدم... رفتم نشستم..
عاقد:خانم کیم سوریا... آیا با آقای جعون جونگ کوک... تا ابد یار میمانید...
سوریا:بله.. تا ابد یار میمانم
عاقد:آقای جعون جونگ کوک...آیا تا ابد با خانم کیم سوریا یار میمانید....
مامان کوک تو دلش
کوک توروخدا... گند نزن(استرس)
کوک:بله تا ابد یار میمانم(سرد)
عاقد:میتوانید هم رو ببوسید
کوک ویو
چون که دوسش نداریم سرشو میبوسم..
چیکار داره میکنه داره میاد سمت لبام... منم مجبور شدم که همراهی کنم...
یون جی ویو
چیی... کوک اونو بوسید... دیگه نمیتونم تحمل کنم... میرم که خوش باشن(گریه)
کوک ویو
چیی یون جی اینجاست... بهم نگفت که میاد... وای نه نباید این صحنه رو میدید..
یون جی سوار ماشین شد و رفت خونه خودش....
یون جی ویو
داشتم میرفتم سمت خونم که کوک بهم پیام داد و...
کپی ممنوع ❌
شرط ۲۲ لایک و ۱۵ کامنت
کوک: امروز عروسیه.... حالم خیلی بده...
یون جی:*گریه*
کوک:گریه نکن عشقم الان که نمیرم چندساعت دیگه...
یون جی:*گریه*
کوک یون جی رو بغل کرد و.....
کوک:عزیزم گریه نکن دیگه
یون جی:باش....
یون جی تو ذهنش
اون دختره ی عوضی برای من کارت دعوت فرستاده تا منو حرص بده.... منم میرم تا بهش ثابت کنم...
کوک:یون جی... یون جی
یون جی:ه... ها چیه
میخوام برم حموم... میای
یون جی:آره میام
و کوک یون جی رفتن باهم حموم(منحرف نشین فقط حموم)
کوک: خب... لباسمو بپوشم متاسفانه باید برم عروسی.... مرگ خودم
یون جی:تو که آخرش طلاق میگیری... راستی تا تو نیستی من میرم خونه خودم...
کوک:باش... فقط بعد عروسی نمیتونم بیام دنبالت... اون دختره میاد اينجا....
یون جی:باش(ناراحت)
و یون جی یکی از لباسای کوک رو پوشید و کوک هم لباس پوشید(عکس میزارم)
کوک:بایی
یون جی:بای
و یون جی رفت خونه خودش
یون جی:برم که آماده شم..
یون جی یه میکاپ لایت موهاشو درست کردو یه کفش مشکی و ناخونهاش مشکی و یه لباش مشکی شیک پوشید (عکسشو میزارم)
یون جی:دیگه برم... بهت نشون میدم سوریا....
سوریا ویو
لباس عروسیم این مدلی بهتره(عکس میزارم) یه میکاپ قشنگم بکنم و یه شینیون خیلی خوب(عکس میزارم)
کوک ویو
دوباره سوریا اومد
سوریا:امروز روزیه که باید خدارو شکر کنی...چون که قراره با من ازدواج کنی...*خنده*
کوک:ولی تو اینکارو نکن... چون که تا ابد باهات نمیمونم(عصبانی و پوزخند)
سوریا:فک...فکر کردی... یه جوری عاشقم میشی که..
کوک:همین الان*پوزخند*
سوریا:نکنه میخوای با اون دختره ی خیانت کار ازدواج کنی.
کوک:به نظرم اول برو فتوشاپ یاد بگیر بعد...به این ویس گوش کن
ویس:میخوام که یه ویدئو فتوشاپی درست کنم که یون جی با یه مرد س*ک*س کنه..
و کوک یون جی رو اط خونه بندازه بیرون و عاشق من شه
سوریا:ت..... تو
کوک:چیه ها... من برام بمیری هم عاشقت نیستم... همونطور که گفتم برو....(سرد)
سوریا:حالا میبینی
و سوریا رفت...
مامان:خب پسرم امروز عروسیه سرد رفتار نکن... باشه
کوک:مامان امروز روز مرگه سرد رفتار نکنم
مامان:بس کن(جدی)
و کوک رفت وایساد توی جایگاه
۵ دقیقه بعد سوریا همراه پدرش اومد و ...
یون جی ویو
بلاخره رسیدم... رفتم نشستم..
عاقد:خانم کیم سوریا... آیا با آقای جعون جونگ کوک... تا ابد یار میمانید...
سوریا:بله.. تا ابد یار میمانم
عاقد:آقای جعون جونگ کوک...آیا تا ابد با خانم کیم سوریا یار میمانید....
مامان کوک تو دلش
کوک توروخدا... گند نزن(استرس)
کوک:بله تا ابد یار میمانم(سرد)
عاقد:میتوانید هم رو ببوسید
کوک ویو
چون که دوسش نداریم سرشو میبوسم..
چیکار داره میکنه داره میاد سمت لبام... منم مجبور شدم که همراهی کنم...
یون جی ویو
چیی... کوک اونو بوسید... دیگه نمیتونم تحمل کنم... میرم که خوش باشن(گریه)
کوک ویو
چیی یون جی اینجاست... بهم نگفت که میاد... وای نه نباید این صحنه رو میدید..
یون جی سوار ماشین شد و رفت خونه خودش....
یون جی ویو
داشتم میرفتم سمت خونم که کوک بهم پیام داد و...
کپی ممنوع ❌
شرط ۲۲ لایک و ۱۵ کامنت
۱۹.۴k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.