زندگی رویایی p5
مامان:بیاین شاممممم
همه رفتین سر شام و مامان راجب یه چیزایی پرسید مثل غذا مورد علاقه رنگ طرح و کلی چیز دیگه پرسید
3 ماه بعد
در حال حاضر رابطه ام با همه خوبه چنل یوتیوب زدم 120 کا ساب دارم و دوستام و میا کوروش حامی سام ایناس
ساعت 9 صبح از خواب پاشدم روتین پوستیم انجام دادم و رفتن تو اشپز خونه
مامان:سلام ا/ت
ا/ت :سلام مامان سلام بچه ها
اریا:سلام گاو
کوثر:اریااااا بس کن دیگه
مهدی:اجی اصلا بیا پیش خودم
نشستم پیش مهدی
پارسا :مامان امروز فرشاد داره میاد ها
ا/ت:چییییییییییییییییییییییییییییییی چرا بهم نگفتین
پارسا :مگه مهمی
ا/ت:اوکیی:(
با ناراحتی از میز بلند شدم رفتم تو اتاق در بستم شروع کردم به کارم که پارسا در باز کرد
پارسا:از دستم ناراحتی
ا/ت:.................
پارسا:خب مگه چی گفتم
ا/ت:..................
همه رفتین سر شام و مامان راجب یه چیزایی پرسید مثل غذا مورد علاقه رنگ طرح و کلی چیز دیگه پرسید
3 ماه بعد
در حال حاضر رابطه ام با همه خوبه چنل یوتیوب زدم 120 کا ساب دارم و دوستام و میا کوروش حامی سام ایناس
ساعت 9 صبح از خواب پاشدم روتین پوستیم انجام دادم و رفتن تو اشپز خونه
مامان:سلام ا/ت
ا/ت :سلام مامان سلام بچه ها
اریا:سلام گاو
کوثر:اریااااا بس کن دیگه
مهدی:اجی اصلا بیا پیش خودم
نشستم پیش مهدی
پارسا :مامان امروز فرشاد داره میاد ها
ا/ت:چییییییییییییییییییییییییییییییی چرا بهم نگفتین
پارسا :مگه مهمی
ا/ت:اوکیی:(
با ناراحتی از میز بلند شدم رفتم تو اتاق در بستم شروع کردم به کارم که پارسا در باز کرد
پارسا:از دستم ناراحتی
ا/ت:.................
پارسا:خب مگه چی گفتم
ا/ت:..................
۳.۰k
۱۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.