فیک ته ته فصل② پارت ⁵ ♡ نفرت تا عشق♡
ته ته: خوابم برد...
.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
لیزلی: بیدار شدم دیدم که تیهونگ تو گردنم خوابش برده اخ گردنم خیلی درد میکنه خشک شده بابا
لیزلی: تیهونگاااا
ته ته: هااا
لیزلی: بلند شو گردنم گرفت
ته ته: هوم یکم دیگه
لیزلی: سری پاشدم و رفتم سمت دستشویی دستو صورتم رو شستم و و یه دوش 10 دقیقه ای گرفتم و اومدم بیرون بدنمو خشک کردم و نشستم موهامو خشک کردم و لباس پوشیدم...
(چند دقیقه بعد...)
لیزلی: تیهونگاااااا بلند شو دیره برو سر کار
ته ته: نمخوام برو اونور
لیزلی: الان میدونم چیکارت کنم (زیر لب)
ته ته: چیکار میخوای کنی کوچولو
لیزلی: هیچی بلند شو منم رفتم پایین تا صبحونه بخورم
ته ته: باش برو
ته ته ویو:
اخ چقدر خسته ام چه تنبل شدمم
رفتم و کار های لازم رو انجام دادم و اومدم بیرون
موهامو خشک کردم لباس کارم رو پوشیدم رفتم پایین
ته ته: خب من اومدم
لیزلی: صبح بخیر
ته ته: صبح توم بخیر
لیزلی:خب من کم کم برم
ته ته: کجا
لیزلی: باشگاه تازه ثبت نام کردم
ته ته: باشگاه اخه تروخدا نکن نرین تو هیکل به این خوبی
لیزلی: نبابا برای سر گرمی
ته ته: عه باشگاه رو ولش سرگرمیت رو تخت منتظره شب
لیزلی: هر هر بامزه سواستفاده گر
ته ته: حیح
لیزلی: خب دیگه نمک نریز برو سر کارت الان دیر میشه
ته ته ویو:
لقمه اخرو قورت دادم و رفتم یه لباش رو بوسیدم و رفتم سر کار...
(شرکت...)
یه فکری به سرم زد یه لباس برای شب لیزلی سفارش بدم که بپوشه؟
رفتم تو سایت یه دونه سفارش دادم و زدم برای در خونه...
(عمارت)
آنی: خانم یه جعبه واستون اومده
لیزلی: بذارش رو تخت اتاقم الان میرم میبینمش
آنی: چشم
لیزلی ویو:
داشتم همینجوری با بالشت تو دستم ور میرفتم که
یه پیام واسم اومد تیهونگ بود نوشته
پیام:
هی خانم خوشگله امشب دوست دارم با این لباس ببینمت
لیزلی ویو:
چی کدوم لباس رفتم بالا و جعبه رو باز کردم و دیدم یه لباس خیلی باز قرمز تو جعبه بود بزار فرستنده رو ببینم تیهونگ یااا خدا این پسره چه هوله
(شب)...
. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
لایک۲٠❤
کامنت۱٠🤍
فالو۵💙
. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
لیزلی: بیدار شدم دیدم که تیهونگ تو گردنم خوابش برده اخ گردنم خیلی درد میکنه خشک شده بابا
لیزلی: تیهونگاااا
ته ته: هااا
لیزلی: بلند شو گردنم گرفت
ته ته: هوم یکم دیگه
لیزلی: سری پاشدم و رفتم سمت دستشویی دستو صورتم رو شستم و و یه دوش 10 دقیقه ای گرفتم و اومدم بیرون بدنمو خشک کردم و نشستم موهامو خشک کردم و لباس پوشیدم...
(چند دقیقه بعد...)
لیزلی: تیهونگاااااا بلند شو دیره برو سر کار
ته ته: نمخوام برو اونور
لیزلی: الان میدونم چیکارت کنم (زیر لب)
ته ته: چیکار میخوای کنی کوچولو
لیزلی: هیچی بلند شو منم رفتم پایین تا صبحونه بخورم
ته ته: باش برو
ته ته ویو:
اخ چقدر خسته ام چه تنبل شدمم
رفتم و کار های لازم رو انجام دادم و اومدم بیرون
موهامو خشک کردم لباس کارم رو پوشیدم رفتم پایین
ته ته: خب من اومدم
لیزلی: صبح بخیر
ته ته: صبح توم بخیر
لیزلی:خب من کم کم برم
ته ته: کجا
لیزلی: باشگاه تازه ثبت نام کردم
ته ته: باشگاه اخه تروخدا نکن نرین تو هیکل به این خوبی
لیزلی: نبابا برای سر گرمی
ته ته: عه باشگاه رو ولش سرگرمیت رو تخت منتظره شب
لیزلی: هر هر بامزه سواستفاده گر
ته ته: حیح
لیزلی: خب دیگه نمک نریز برو سر کارت الان دیر میشه
ته ته ویو:
لقمه اخرو قورت دادم و رفتم یه لباش رو بوسیدم و رفتم سر کار...
(شرکت...)
یه فکری به سرم زد یه لباس برای شب لیزلی سفارش بدم که بپوشه؟
رفتم تو سایت یه دونه سفارش دادم و زدم برای در خونه...
(عمارت)
آنی: خانم یه جعبه واستون اومده
لیزلی: بذارش رو تخت اتاقم الان میرم میبینمش
آنی: چشم
لیزلی ویو:
داشتم همینجوری با بالشت تو دستم ور میرفتم که
یه پیام واسم اومد تیهونگ بود نوشته
پیام:
هی خانم خوشگله امشب دوست دارم با این لباس ببینمت
لیزلی ویو:
چی کدوم لباس رفتم بالا و جعبه رو باز کردم و دیدم یه لباس خیلی باز قرمز تو جعبه بود بزار فرستنده رو ببینم تیهونگ یااا خدا این پسره چه هوله
(شب)...
. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
لایک۲٠❤
کامنت۱٠🤍
فالو۵💙
. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
۶۶.۵k
۱۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.