جوجه اردک زشت. پارت7 بخش دوم
قسمت هفتم
بخش دوم
شوگا: سوار شو هرجا که بخوای میرسونمت
بدون هیچ مخالفتی سوار ماشین شدم. با بستن کمربندم ماشین حرکت کرد.
شوگا: کجا میری؟.
با لودگی گفتم.
لونا: چه عجیب امروز مهربون شدی.
بدون اینکه بهش بربخوره گفت.
شوگا: کجا میری؟.
ادرسو بهش دادم...داخل راه هیچ حرفی بینمون رد بدل نمیشد فقط صدای ملودی گیتار که از بخش ماشین پلی میشد سکوت بینمون رو میشکست. با رسیدن به به بازار از ماشین اومدم پایین.
شوگا: اینجا خطرناکه وایسا باهم بریم داخل.
لونا: نمیخواد یه کار شخصی دارم که باید خودم حلش کنم.
به گفته طلبکار بابام رفتم داخل یه مغازه پارچه فروشی که نزدیکمون بود، سراغ طلبکار رو از صاحب اون مغازه گرفتم.
+ یه دقیقه اینجا باش.
از پله های مغازش رفت بالا و بعد از چند دقیقه اومد.
+ آقا بالا منتظرتونن.
با تردید دنبال اون مرد راه افتادم و از پله ها رفتم بالا.بوی الکل و سیگار باهم قاطی شده بود و باعث میشد حالم از مکانی که داخلش هستم بهم بخوره، با دیدنش که روی صندلی تیکه داده و داشت با لبخند چندشی نگام میکرد حالم بدتر شد.
+پولو اماده کردی دیگه؟.
سرمو انداختم زمین و کلمه هایی که میخواستم بگم رو یبار توی ذهنم مرورشون کردم.
لونا:راستش من اومدم از شما خواهش کنم که چند روز بهم فرصت بدین.
از رو صندلی بلند شد.
+ که اینطور، اصلا بیا یه کار دیگه کنیم اگه این کارو کنی من ازت پول نمیکرم بلکه بهت پول میدم.
با خوشحالی سرمو اوردم بالا.
لونا: اون چه کاریه؟؟.
نیشخندی زد و با چندش ترین نگاهش برازندم کرد.
+باید زیر خوابم شی تا وقتی که ازت زده شم.
لبخندی که روی لبام بود با گفتن حرفش ناپدید شد.
لونا: با خودت چند چندی؟.
لرزش توی صدامو میتونستم حس کنم.
+با این قیافه ای که داری راحت میشد حدس زد باکره ای،پس امروز میتونم جلوی تمام کسایی که اینجان قشنگ ب*ف*اکت بدم.
شروع کرد به بلند بلند خندیدن
+از دخترای باکره خوشم میاد.
ترسیده چند قدمی به عقب برداشتم تا از اون مکان وحشتناک فرار کنم.پوزخندی زدو گفت.
+ بیاریدش پیش من تا چکش کنم دختره یا نه.
با محاصره شدن بازوهام از سمت چپ و راست جیغ بلندی کشیدم.
لونا: ولم کنید عوضیا.
بدون توجه به جیغ دادم منو کشون کشون به سمت پست ترین مرد دنیا بردن، با لبخند چندشی دستشو دور کمرم حلقه کرد و منو به خودش نزدیک کرد، با حرکتش خشکم زد. سرشو به گوشم نزدیک کرد و خمار لب زد.
+دوست دارم برام ناله کنی.
با لیس زدن لاله گوشم احساس کردم الانه که محتوای معدم بزنه بالا، توی یه حرکت پرتم کرد روی کاناپه ای که گوشه اتاق بود و روم خیمه زد.انگار مغزم قفل شده بود توان هیچ کاریو نداشتم حتی جیغ زدن، دستشو روی گردنم کشید و با ولع گفت.
+ چه گردن سفیدی حیف این گردن نیست که لبای من بهش نخوره.
با اوردن سرش توی گردنم خون به مغزم رسید و شروع کردم به جیغ داد کردن. پوزخندی زد و گفت
+ خودتو اذیت نکن اینجا کسی به دادت نمیرسه.
با یادآوری حرف شوگا که میگفت.
_ اینجا خطرناکه وایسا باهم بریم داخل.
قطره اشکی از گوشه چشمم سرخورد پایین،کاش میزاشتم باهام بیاد، اگه باهام میومد الان این بلا به سرم نمیومد.با شنیدن صدای درگیری از پایین شنیده میشد طلبکار بابام از روم بلند شد و به یکی از نگهبانایی که داخل اتاق بود گفت.
+ برو ببین کیه و کارشو یه سره کن.
با تموم شدن جملش دوباره روم خیمه زد. دستشو برد سمت دکه های پیراهنم و خشن پیراهنو توی تنم پاره کرد.با این کارش انگار نفس کشیدن از یادم رفت. با باز شدن در و وارد شدن شوگا نفس عمیقی کشیدم.با دیدن ما داخل این وضعیت دوتا نگهبانایی که داخل اتاق بودن رو کنار زد و خیز برداشت سمت طلبکار بابام.
بخش دوم
شوگا: سوار شو هرجا که بخوای میرسونمت
بدون هیچ مخالفتی سوار ماشین شدم. با بستن کمربندم ماشین حرکت کرد.
شوگا: کجا میری؟.
با لودگی گفتم.
لونا: چه عجیب امروز مهربون شدی.
بدون اینکه بهش بربخوره گفت.
شوگا: کجا میری؟.
ادرسو بهش دادم...داخل راه هیچ حرفی بینمون رد بدل نمیشد فقط صدای ملودی گیتار که از بخش ماشین پلی میشد سکوت بینمون رو میشکست. با رسیدن به به بازار از ماشین اومدم پایین.
شوگا: اینجا خطرناکه وایسا باهم بریم داخل.
لونا: نمیخواد یه کار شخصی دارم که باید خودم حلش کنم.
به گفته طلبکار بابام رفتم داخل یه مغازه پارچه فروشی که نزدیکمون بود، سراغ طلبکار رو از صاحب اون مغازه گرفتم.
+ یه دقیقه اینجا باش.
از پله های مغازش رفت بالا و بعد از چند دقیقه اومد.
+ آقا بالا منتظرتونن.
با تردید دنبال اون مرد راه افتادم و از پله ها رفتم بالا.بوی الکل و سیگار باهم قاطی شده بود و باعث میشد حالم از مکانی که داخلش هستم بهم بخوره، با دیدنش که روی صندلی تیکه داده و داشت با لبخند چندشی نگام میکرد حالم بدتر شد.
+پولو اماده کردی دیگه؟.
سرمو انداختم زمین و کلمه هایی که میخواستم بگم رو یبار توی ذهنم مرورشون کردم.
لونا:راستش من اومدم از شما خواهش کنم که چند روز بهم فرصت بدین.
از رو صندلی بلند شد.
+ که اینطور، اصلا بیا یه کار دیگه کنیم اگه این کارو کنی من ازت پول نمیکرم بلکه بهت پول میدم.
با خوشحالی سرمو اوردم بالا.
لونا: اون چه کاریه؟؟.
نیشخندی زد و با چندش ترین نگاهش برازندم کرد.
+باید زیر خوابم شی تا وقتی که ازت زده شم.
لبخندی که روی لبام بود با گفتن حرفش ناپدید شد.
لونا: با خودت چند چندی؟.
لرزش توی صدامو میتونستم حس کنم.
+با این قیافه ای که داری راحت میشد حدس زد باکره ای،پس امروز میتونم جلوی تمام کسایی که اینجان قشنگ ب*ف*اکت بدم.
شروع کرد به بلند بلند خندیدن
+از دخترای باکره خوشم میاد.
ترسیده چند قدمی به عقب برداشتم تا از اون مکان وحشتناک فرار کنم.پوزخندی زدو گفت.
+ بیاریدش پیش من تا چکش کنم دختره یا نه.
با محاصره شدن بازوهام از سمت چپ و راست جیغ بلندی کشیدم.
لونا: ولم کنید عوضیا.
بدون توجه به جیغ دادم منو کشون کشون به سمت پست ترین مرد دنیا بردن، با لبخند چندشی دستشو دور کمرم حلقه کرد و منو به خودش نزدیک کرد، با حرکتش خشکم زد. سرشو به گوشم نزدیک کرد و خمار لب زد.
+دوست دارم برام ناله کنی.
با لیس زدن لاله گوشم احساس کردم الانه که محتوای معدم بزنه بالا، توی یه حرکت پرتم کرد روی کاناپه ای که گوشه اتاق بود و روم خیمه زد.انگار مغزم قفل شده بود توان هیچ کاریو نداشتم حتی جیغ زدن، دستشو روی گردنم کشید و با ولع گفت.
+ چه گردن سفیدی حیف این گردن نیست که لبای من بهش نخوره.
با اوردن سرش توی گردنم خون به مغزم رسید و شروع کردم به جیغ داد کردن. پوزخندی زد و گفت
+ خودتو اذیت نکن اینجا کسی به دادت نمیرسه.
با یادآوری حرف شوگا که میگفت.
_ اینجا خطرناکه وایسا باهم بریم داخل.
قطره اشکی از گوشه چشمم سرخورد پایین،کاش میزاشتم باهام بیاد، اگه باهام میومد الان این بلا به سرم نمیومد.با شنیدن صدای درگیری از پایین شنیده میشد طلبکار بابام از روم بلند شد و به یکی از نگهبانایی که داخل اتاق بود گفت.
+ برو ببین کیه و کارشو یه سره کن.
با تموم شدن جملش دوباره روم خیمه زد. دستشو برد سمت دکه های پیراهنم و خشن پیراهنو توی تنم پاره کرد.با این کارش انگار نفس کشیدن از یادم رفت. با باز شدن در و وارد شدن شوگا نفس عمیقی کشیدم.با دیدن ما داخل این وضعیت دوتا نگهبانایی که داخل اتاق بودن رو کنار زد و خیز برداشت سمت طلبکار بابام.
۱۵.۳k
۱۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.