من از تو بدم میاد p:7
ویو ا/ت :
مثل یه جنازه( زبونتو گاز بگیرر ا/ت خررر😂)روی میز افتاده بود منو یکی از کارمندا تهیونگ رو گذاشتیم توی ماشین و رفتم بیمارستان
ا/ت: دکتر دکتر چیشده ؟
دکتر : زخمش عفونت کرده اگر دیر میمیاوردینش توی بدنش پخش میشد
ا/ت: الان خوبه دیگه ؟
دکتر: اره راستی لبتون احتیاج به بخیه داره
ا/ت: عا نه نمیخواد..
یونا و جونگکوک: ا/ت....تهیونگ..کوو؟
ا/ت :( ناخداگاه میزنه زیر گریه )
یونا : دکتر میتونیم ببینیمش
دکتر: اره بفرمایید
*میرن که تهیونگ رو ببینن*
یونا : پسرم خوبی؟
تهیونگ: (با علامت سرمیگه اره)
جونگکوک: عا زود خوب شو رفیق
تهیونگ: ا/....ا/ت...آب
ا/ت: الان میارم
ا/ت: بیا
تهیونگ: مرسی
جونگکوک: ا/ت لبت چیشده؟
یونا : عا دختر بزار ببینم( دست میزنه به لب ا/ت)
ا/ت: آخخخخخ خاله درد داره هاا
جونگکوک: چیشده میگم؟
ا/ت: عا....عا هیچی
جونگکوک: ا/ت دروغ نگو
ا/ت: خوردم توی دیوار
یونا: ولی این جای دیوار نیست ها
ا/ت : خاله ول کن دیگه
تهیونگ: دروغ میگه
یونا: مگه تو میدونی چیشده؟
تهیونگ: اوم
جونگکوک: ا/ت بگو
تهیونگ:خو...خودم میگم اون شب م...من دیر برگشتم لباسمو درآوردم زخم رو....روی شکمم رو دید گفت.....گفت بریم بیمارستان من عصبی شدم یکی زدم روی لبش
ا/ت: عا تهیونگ راس میگه من زیاد اصرار کردم
مثل یه جنازه( زبونتو گاز بگیرر ا/ت خررر😂)روی میز افتاده بود منو یکی از کارمندا تهیونگ رو گذاشتیم توی ماشین و رفتم بیمارستان
ا/ت: دکتر دکتر چیشده ؟
دکتر : زخمش عفونت کرده اگر دیر میمیاوردینش توی بدنش پخش میشد
ا/ت: الان خوبه دیگه ؟
دکتر: اره راستی لبتون احتیاج به بخیه داره
ا/ت: عا نه نمیخواد..
یونا و جونگکوک: ا/ت....تهیونگ..کوو؟
ا/ت :( ناخداگاه میزنه زیر گریه )
یونا : دکتر میتونیم ببینیمش
دکتر: اره بفرمایید
*میرن که تهیونگ رو ببینن*
یونا : پسرم خوبی؟
تهیونگ: (با علامت سرمیگه اره)
جونگکوک: عا زود خوب شو رفیق
تهیونگ: ا/....ا/ت...آب
ا/ت: الان میارم
ا/ت: بیا
تهیونگ: مرسی
جونگکوک: ا/ت لبت چیشده؟
یونا : عا دختر بزار ببینم( دست میزنه به لب ا/ت)
ا/ت: آخخخخخ خاله درد داره هاا
جونگکوک: چیشده میگم؟
ا/ت: عا....عا هیچی
جونگکوک: ا/ت دروغ نگو
ا/ت: خوردم توی دیوار
یونا: ولی این جای دیوار نیست ها
ا/ت : خاله ول کن دیگه
تهیونگ: دروغ میگه
یونا: مگه تو میدونی چیشده؟
تهیونگ: اوم
جونگکوک: ا/ت بگو
تهیونگ:خو...خودم میگم اون شب م...من دیر برگشتم لباسمو درآوردم زخم رو....روی شکمم رو دید گفت.....گفت بریم بیمارستان من عصبی شدم یکی زدم روی لبش
ا/ت: عا تهیونگ راس میگه من زیاد اصرار کردم
۴۳.۲k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.