تک پارتی هوپی
وقتی دعواتون میشه
ویو ات:
چند روزه که خونه بابام هستم چون با جیهوپ دعوام شده خوب اون بیزینس من و منم درکش میکنم ولی چند روز بود خیلی زیاده روی میکرد و ساعت ۵ میومد و ۷ میرفت خوب منم آدمم دیگه . دل دارم
تو افکار خودم بودم که گوشیم زنگ خورد و با دیدن اسم جیمین حدس زدم در مورد جیهوپه
تماس رو وصل کردم
مکالمه :
ات: هلوووو اوپا
جیمین : اممم سلام ات
میشه بیای خونتون
ات: چرا . نگران.
جیمین : آخه جیهوپ مریض شده و دکترم نمیره
ات: وقتی اینو گفت خون تو رگام یخ زد . باشه میام میام
جیمین: باشه فقط سریع باش بای
ات: اوکی بای
ویو ات :
لباسام رو سریع پوشیدم و به عمارت رفتم
جیمین گفت برن اتاق مشترکمون
رفتم دم اتاق
در باز کردم
معلوم بود داره از زیر پتو میلرزه
احساس گناه کردم بغضم گرفت رفتم سمتش بغلش کردم
وقتی منو دید تعجب کرد
جیهوپ : تو برگشتی . گریه.
ات : آره فرشتم من تا تهش باهات میمونم. گریه.
نویسنده:minsoon
ویو ات:
چند روزه که خونه بابام هستم چون با جیهوپ دعوام شده خوب اون بیزینس من و منم درکش میکنم ولی چند روز بود خیلی زیاده روی میکرد و ساعت ۵ میومد و ۷ میرفت خوب منم آدمم دیگه . دل دارم
تو افکار خودم بودم که گوشیم زنگ خورد و با دیدن اسم جیمین حدس زدم در مورد جیهوپه
تماس رو وصل کردم
مکالمه :
ات: هلوووو اوپا
جیمین : اممم سلام ات
میشه بیای خونتون
ات: چرا . نگران.
جیمین : آخه جیهوپ مریض شده و دکترم نمیره
ات: وقتی اینو گفت خون تو رگام یخ زد . باشه میام میام
جیمین: باشه فقط سریع باش بای
ات: اوکی بای
ویو ات :
لباسام رو سریع پوشیدم و به عمارت رفتم
جیمین گفت برن اتاق مشترکمون
رفتم دم اتاق
در باز کردم
معلوم بود داره از زیر پتو میلرزه
احساس گناه کردم بغضم گرفت رفتم سمتش بغلش کردم
وقتی منو دید تعجب کرد
جیهوپ : تو برگشتی . گریه.
ات : آره فرشتم من تا تهش باهات میمونم. گریه.
نویسنده:minsoon
۶.۴k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.