part ³
part ³
.
.
.
.
ات -
واقعا این قصر سیندرلا بود
یعنی سیندرلا هم داخلش بود ؟
اون اقاههدستم رو گرفت و رفتیم داخل ...
وقتی وارد شدیم یه آقایه دیگه که روی مبل چرم نشسته بود و داشت یه چیزی مثل خون میخورد خیلی ازش خوشم اومد خوشتیپ بود و اون آهنی که روی لبش بود ... منم از اونا میخواممممم .
.
اون آقاهه گفت : هی ات ایشون جئون کوک هستن
با اون خوش میگذرونی خوب ؟
.
با خوشحالی گفتم : قبولللل ... اسم خودتون چیه ؟
.
با لبخند و. مهربونی گفت: من تهیونگ هستم ... کیم تهیونگ
.
سرمو به معنای باشه تکون دادم
چند دقیقه بعد تهیونگ رفت و من موندم و جئون کوک .
یه قدم به سمت مبل برداشتم
که غرید:"چرا بدون اجازه من تکون خوردی ؟ "
.
ترسیدم و هیچی نگفتم
که یهو از جاش بلند شد و ...
.
.
.
.
ات -
واقعا این قصر سیندرلا بود
یعنی سیندرلا هم داخلش بود ؟
اون اقاههدستم رو گرفت و رفتیم داخل ...
وقتی وارد شدیم یه آقایه دیگه که روی مبل چرم نشسته بود و داشت یه چیزی مثل خون میخورد خیلی ازش خوشم اومد خوشتیپ بود و اون آهنی که روی لبش بود ... منم از اونا میخواممممم .
.
اون آقاهه گفت : هی ات ایشون جئون کوک هستن
با اون خوش میگذرونی خوب ؟
.
با خوشحالی گفتم : قبولللل ... اسم خودتون چیه ؟
.
با لبخند و. مهربونی گفت: من تهیونگ هستم ... کیم تهیونگ
.
سرمو به معنای باشه تکون دادم
چند دقیقه بعد تهیونگ رفت و من موندم و جئون کوک .
یه قدم به سمت مبل برداشتم
که غرید:"چرا بدون اجازه من تکون خوردی ؟ "
.
ترسیدم و هیچی نگفتم
که یهو از جاش بلند شد و ...
۶۳۵
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.