ویو حیا
ویو حیا
نگاه سنگین جفتشونو حس کردم
جیا: میشه بس کنید بزارد بتخم
تهیونگ: تو چه غلطی کردیییی ( عصبی و کمی داد
جیا: چیکار کردم؟
کوک با حرص چنگالو فشار داد
کوک: موهاتووو زدیی
جیا: بلنده کهه
تهیونگ: .وه نخورر دیشب بلنددد بوددد ( داد
جیا: که چی
کوک: کی بت احازه این کارو داده( عصبی
حیا: خودم
تهیونگ: تو غلط کردی
جیا: موهای خومه بدشم همین الانم بلندهه
کوک: ۳۰ سانت فاصلسسسس
جیا: ازیتم میکرد
کوک: اخه مگه مرض دارییی( داد
حیا: اره
تهیونگ: ادمنمیشیی ن
جیا: ن ن ن
از میز بلند شدمو رفتم اتاقممم اح
همش گیر میدن ب شما چه اخه
این همه سال کاری برام نکردید این دوروز برام ادم شدن
در باز شد
کوک با عصبانیت اند تو و درو بست
جیا: هوییی
کوک: که موهاتو میزنیی اره؟
جیا: اخه چیکار داری مگه تو اینموهارو جمع میکین
نگاه سنگین جفتشونو حس کردم
جیا: میشه بس کنید بزارد بتخم
تهیونگ: تو چه غلطی کردیییی ( عصبی و کمی داد
جیا: چیکار کردم؟
کوک با حرص چنگالو فشار داد
کوک: موهاتووو زدیی
جیا: بلنده کهه
تهیونگ: .وه نخورر دیشب بلنددد بوددد ( داد
جیا: که چی
کوک: کی بت احازه این کارو داده( عصبی
حیا: خودم
تهیونگ: تو غلط کردی
جیا: موهای خومه بدشم همین الانم بلندهه
کوک: ۳۰ سانت فاصلسسسس
جیا: ازیتم میکرد
کوک: اخه مگه مرض دارییی( داد
حیا: اره
تهیونگ: ادمنمیشیی ن
جیا: ن ن ن
از میز بلند شدمو رفتم اتاقممم اح
همش گیر میدن ب شما چه اخه
این همه سال کاری برام نکردید این دوروز برام ادم شدن
در باز شد
کوک با عصبانیت اند تو و درو بست
جیا: هوییی
کوک: که موهاتو میزنیی اره؟
جیا: اخه چیکار داری مگه تو اینموهارو جمع میکین
۱۰.۴k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.