پارت دوم
پارت دوم
باکوگو
تا اینکه چشماش رو باز کرد سریع بغلش کردم بعد در گوشش گفتم هوی نفله تو که نمردی
دکو : کاچان من زندم من نمرد
باکوگو : اگه بمیری میکشمت
بالاخره آروم شدم دستانش خیلی گرم بود
دستای آدم های مهربون همینطور مگه نه
یکم که گذشت رفتم تو اتاقم خوابیدم
از زبون دکو
هنوز تو شکم کاچان منو بغل کرد هان هان ؟ اصلاً کی ٱمد اینجا اصلا نمیفهمم بهتره بخوابم
و الان از زبون باکوگو
دیشب خیلی عجیب بود هنوز جلوی چشمام
کیریشیما : هوی باکوگو تو خودتی
باکوگو : اصلاً به تو چه
کیریشیما: اعصاب نداریا
کامیناری : این هیچوقت اعصاب نداشته
(کامیناری میخواد شهید بشه -_-)
بعد از تموم شدن کلاس رفتم تو خوابگا تو اتاقم نمیتونم اون خواب از یاد ببرم
اصلاً معنی این خواب چیه
ایدا : باکوگو غذا حاضر
باکوگو: الان میام
https://wisgoon.com/15_gfjk :نویسنده
باکوگو
تا اینکه چشماش رو باز کرد سریع بغلش کردم بعد در گوشش گفتم هوی نفله تو که نمردی
دکو : کاچان من زندم من نمرد
باکوگو : اگه بمیری میکشمت
بالاخره آروم شدم دستانش خیلی گرم بود
دستای آدم های مهربون همینطور مگه نه
یکم که گذشت رفتم تو اتاقم خوابیدم
از زبون دکو
هنوز تو شکم کاچان منو بغل کرد هان هان ؟ اصلاً کی ٱمد اینجا اصلا نمیفهمم بهتره بخوابم
و الان از زبون باکوگو
دیشب خیلی عجیب بود هنوز جلوی چشمام
کیریشیما : هوی باکوگو تو خودتی
باکوگو : اصلاً به تو چه
کیریشیما: اعصاب نداریا
کامیناری : این هیچوقت اعصاب نداشته
(کامیناری میخواد شهید بشه -_-)
بعد از تموم شدن کلاس رفتم تو خوابگا تو اتاقم نمیتونم اون خواب از یاد ببرم
اصلاً معنی این خواب چیه
ایدا : باکوگو غذا حاضر
باکوگو: الان میام
https://wisgoon.com/15_gfjk :نویسنده
۵.۰k
۰۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.