♡My little lady♡
پارت ۲_
^ سه روز بعد ^
از خواب بیدار شدم ، رفتم تو آشپزخونه که آب بخورم
(خودش +
باباش+)
_ ساعت ۶ حاضر باش عزیزم
توی این سه روز بابا به طرز عجیبی باهام مهربونه ، هرچی هست به این مهمونی مربوط میشه.
میرم تو اتاقم و تا عصر خودمو سرگرم میکنم
ساعت ۴:۳۸ دقیقهست
یه دوش فوری میگیرم
لباسو میپوشم و وسایلمو میذارم توی کیف
کفشه یکم پامو میزنه ولی اهمیتی نمیدم
میرم جلوی میزآرایشی که یه ترک بزرگ روی آینهش داره ، هیچ کدوم از وسایلم سالم نیست
یه رژ صورتی میزنم و موهامو صاف میکنم
_دخترم حاضری ؟ ماشین اومده باید بریم
ماشین ؟؟؟
+اومدم بابا
از در میرم بیرون ، با یه لیموزین مشکی و یه مرد روبه رو میشم ، درو برام باز میکنه و با بابا سوار میشیم
همه چیز به طرز وحشتناکی عجیبه ، لیموزین ، مهربون شدن بابا ، کارت .... کیم تهیونگ.
کاملا از محلهی درب و داغونمون خارج شدیم و وارد محلهی اصطلاحا پولدار نشین شدیم ، رفتیم توی یه خونهی بزرگ ، از لیموزین پیاده شدم و با بابا وارد خونه شدم ، البته بهتره بگیم وارد قصر شدم ، سقف خونه بلند بود و چندین طبقه بود ، لوسترای بزرگ به سقفش نصب بود و دیواراش سراسر مشکی بود ، ۵ تا میز گرد بزرگ پر از مشروبای خارجی و گرون قیمت ، با میوه ها و انواع پنیر و..... وسط سالن بود
نزدیک ۵۰۰۰ نفر اینجان ، اما خیلی عجیبه ، اکثرا دخترا و پدرای شیک و اتو کشیدهن .....
چون ویوی پارت قبل زیاد بود این پارتو گذاشتم
ممنون میشم یکم بیشتر حمایت کنید ♡
#تهیونگ
#فیک
#بی_تی_اس
#کیم_تهیونگ
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_مافیایی
^ سه روز بعد ^
از خواب بیدار شدم ، رفتم تو آشپزخونه که آب بخورم
(خودش +
باباش+)
_ ساعت ۶ حاضر باش عزیزم
توی این سه روز بابا به طرز عجیبی باهام مهربونه ، هرچی هست به این مهمونی مربوط میشه.
میرم تو اتاقم و تا عصر خودمو سرگرم میکنم
ساعت ۴:۳۸ دقیقهست
یه دوش فوری میگیرم
لباسو میپوشم و وسایلمو میذارم توی کیف
کفشه یکم پامو میزنه ولی اهمیتی نمیدم
میرم جلوی میزآرایشی که یه ترک بزرگ روی آینهش داره ، هیچ کدوم از وسایلم سالم نیست
یه رژ صورتی میزنم و موهامو صاف میکنم
_دخترم حاضری ؟ ماشین اومده باید بریم
ماشین ؟؟؟
+اومدم بابا
از در میرم بیرون ، با یه لیموزین مشکی و یه مرد روبه رو میشم ، درو برام باز میکنه و با بابا سوار میشیم
همه چیز به طرز وحشتناکی عجیبه ، لیموزین ، مهربون شدن بابا ، کارت .... کیم تهیونگ.
کاملا از محلهی درب و داغونمون خارج شدیم و وارد محلهی اصطلاحا پولدار نشین شدیم ، رفتیم توی یه خونهی بزرگ ، از لیموزین پیاده شدم و با بابا وارد خونه شدم ، البته بهتره بگیم وارد قصر شدم ، سقف خونه بلند بود و چندین طبقه بود ، لوسترای بزرگ به سقفش نصب بود و دیواراش سراسر مشکی بود ، ۵ تا میز گرد بزرگ پر از مشروبای خارجی و گرون قیمت ، با میوه ها و انواع پنیر و..... وسط سالن بود
نزدیک ۵۰۰۰ نفر اینجان ، اما خیلی عجیبه ، اکثرا دخترا و پدرای شیک و اتو کشیدهن .....
چون ویوی پارت قبل زیاد بود این پارتو گذاشتم
ممنون میشم یکم بیشتر حمایت کنید ♡
#تهیونگ
#فیک
#بی_تی_اس
#کیم_تهیونگ
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_مافیایی
۱۳.۹k
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.