دو پارتی (وقتی بچه دار نمیشدید) پارت ۱
#وانشات
#هیونجین
#استری_کیدز
÷ خوب....آقا و خانوم هوانگ.....راستش ما واقعاً تلاشمون رو کردیم تا بتونیم با کاشت فرزند روند بچه دار شدن رو برای خانوم هوانگ به وجود بیاریم ولی متاسفانه امکان این کار هم نیست
اشک توی چشمات جمع میشه....تو خیلی بچه دوست داشتی علاوه بر اون هیونجین هم همیشه از آروزی پدر شدن برات میگفت اما تو مشکلی داشتی و این باعث شده بود که بچه دار شدن برات غیر ممکن بشه یا اگر هم بچه دار میشدی، ممکن بود بچه ناقص به دنیا بیاد و یا بعد از چند ماه توی شکمت بمیره.
هیونجین دستشو آروم روی کمرت کشید و لبخندی بهت زد اما تو کاملاً متوجه ی حال بد و خرابش به خاطر این موضوع شده بودی.
از دکتر تشکر کرد و دستت رو گرفت و از مطب دکتر بیرون اومدین.
توی ماشین هیچ حرفی بین تو و هیونجین رد و بدل نشد و تو فقط سرت رو به پنجره تکیه داده بودی و آروم گریه میکردی.
هیونجین هم با اینکه متوجه ی گریه هات شده بود اما ترجیح داد چیزی نگه و به رانندگی ادامه داد.
#هیونجین
#استری_کیدز
÷ خوب....آقا و خانوم هوانگ.....راستش ما واقعاً تلاشمون رو کردیم تا بتونیم با کاشت فرزند روند بچه دار شدن رو برای خانوم هوانگ به وجود بیاریم ولی متاسفانه امکان این کار هم نیست
اشک توی چشمات جمع میشه....تو خیلی بچه دوست داشتی علاوه بر اون هیونجین هم همیشه از آروزی پدر شدن برات میگفت اما تو مشکلی داشتی و این باعث شده بود که بچه دار شدن برات غیر ممکن بشه یا اگر هم بچه دار میشدی، ممکن بود بچه ناقص به دنیا بیاد و یا بعد از چند ماه توی شکمت بمیره.
هیونجین دستشو آروم روی کمرت کشید و لبخندی بهت زد اما تو کاملاً متوجه ی حال بد و خرابش به خاطر این موضوع شده بودی.
از دکتر تشکر کرد و دستت رو گرفت و از مطب دکتر بیرون اومدین.
توی ماشین هیچ حرفی بین تو و هیونجین رد و بدل نشد و تو فقط سرت رو به پنجره تکیه داده بودی و آروم گریه میکردی.
هیونجین هم با اینکه متوجه ی گریه هات شده بود اما ترجیح داد چیزی نگه و به رانندگی ادامه داد.
۲۱.۳k
۱۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.