داستان درون و بیرون(پارت ¹⁹)
داستان درون و بیرون(پارت ¹⁹)
🔵🌌💙🌌💙🌌💙🌌🔵
گفتم:(ش... شد.... شدو؟) گفت:(اگه من نبودم تو هم تو این وضع نبودی) گفتم:(اگه...... اگه تو.... اگه تو نبودی، حتی من اینجا نبودم چه برسه به زخم نشدن چشمم!) تو چشام نگاه کرد، معلوم بود دلش آروم گرفته بود، خوابم برد. وقتی بیدار شدم شدو هم نشسته به دیوار تکیه داده بود و خوابش برده بود، اون حتی به خاطر من خودش داشت قربانی میکرد، چرا؟ واقعا منو دوست داشت؟ به لکه ی روی دستم نگاه کردم، اون چیه؟ واقعا اون چیه؟ اون لکه عه چه چیزی رو نشون میده؟
ادامه دارد....
#کمیک#رمان#داستان#سونیک#شدو#ناکلز#تیلز
🔵🌌💙🌌💙🌌💙🌌🔵
گفتم:(ش... شد.... شدو؟) گفت:(اگه من نبودم تو هم تو این وضع نبودی) گفتم:(اگه...... اگه تو.... اگه تو نبودی، حتی من اینجا نبودم چه برسه به زخم نشدن چشمم!) تو چشام نگاه کرد، معلوم بود دلش آروم گرفته بود، خوابم برد. وقتی بیدار شدم شدو هم نشسته به دیوار تکیه داده بود و خوابش برده بود، اون حتی به خاطر من خودش داشت قربانی میکرد، چرا؟ واقعا منو دوست داشت؟ به لکه ی روی دستم نگاه کردم، اون چیه؟ واقعا اون چیه؟ اون لکه عه چه چیزی رو نشون میده؟
ادامه دارد....
#کمیک#رمان#داستان#سونیک#شدو#ناکلز#تیلز
۳.۶k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.