𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۲ پارت ۲۹
_ای شیطون پس اونجا کار خودتونو کردین اره؟
جسینا ری اکشن نشون داد و میو میو کرد
این ینی اره😑😑
رسیدیم خونه ساعت ۶ و نیم بود
یا خدا
جسینا خواب رفته بود گذاشتمش تو تخت مخصوصش
_من فدات بشم که مامان شدی تو قربونت برم
از اتاق اومدم بیرون درو خونه رو اروم باز کردم تا برم یکم چیز میز برای خونه بخرم که یهو دیدم جسینا جلوی در وایستاده
_ت.تو کی بیدار شدی
مظلومانه نگاه میکرد و میو میو میکرد
دلم براش رفت بغلش کردم و درو بستم
رفتیم سوپر مارک تا یکم خرید کنیم هم برا خونه هم برای جسینا
داشتم توی قفسه ها دنبال نودل میگشتم
یهو یادم اومد که نودل تو تونه هست
گفتم اگشب یه غذای ایرانی بپزم لوبیا و برنج و سبزی با گوشت خریدم یکم خوراکی بعد دیدم یهو جسینا با دوتا بسته توی دهنش اومد کنار پام
بسته ها غذای گربه بودن رفته برا خودش غذا برداشته
کلی خرید شد حساب کردم و برگشتیم خونه
شروع کردم به پخت و پز
دو ساعت بعد غذا رو میز اماده ی خوردن بود برای جسینا اب حاوی دارو و غذا شو ریختم خودمم شروع کردم به خوردن
برنج بی نمک شده بود یکم ولی خورشت عالی بود
خدایی زده شدم هرروز نودل کیمچی نودل کیمچی یروز باید برم دوکبوکی بخورم
غذا مو خوردم میزو جمع کردم و رفتم داخل اتاقم که وسایل هامو جمع کنم
کوه ای که ایران برا مدرسه خریده لودم رو برداشتم
یه چند تا کتاب برداشتم چون بعدش قرار بود که بهمون برنامه بدن
جامدادیم که توش خودکار هام بود با ماژیک هام
جلوی میز تحریر کلی لوازم کیوت بود(عکسشو میزارم)وونایی که فردا لازم میشدن رو برداشتم گذاشتم تو کیفم و زیپشو بستم
فرمم رو اتو زده بودم و از در کمد اویزون کرده بود(عکسشو میدم)
فرمم یک پیرهن دکمه ای سفید استین بلند با دامل بنفش بود
یه کت کوتاه هم از روش باید میپوشیدیم رنگ اونم بنفش بود کفش های تازه و اسپرتم رو همرا جوراب های ساق بلند صورتی کمرنگم رو گذاشتم کنار لباسم اومدم بیرون برق رو خاموش کردم
دیدم جسینا باز نیست رفتم تو اشپز خونه دیدم خواب رفته بغلش کردم گذاشتمش رو تختش
شاعت نه شده بود رفتم داخل تراس هوا خیلی خوب بود نشستم تو تراس که یهو یکی سوت زد
از تراس پایین رو نگاه کردم یک پسره بود
تا منو دید گفت بیا پایین
رفتم پایین درو باز کردم و از پارکینگ رفتم بیرون یک پسری نسبتا با قد ۱۷۸ جلوی در بود
_بفرمایین
_من با ا.ت کار داشتم
_خودمم بفرمایین
_منو مامانم فرستاده که بگم بیای خونمون
_عااا مامانت؟منظورت خانم شینه؟
_اره
_تو پسرشی؟
_هوم
_باشه بزار برم گوشی مو بردارم میام
سریع رفتم گوشی مو برداشتم و رفتم پایین
تونه ی خانم شین چند تا خونه پایین تر از ما بودش
اروم اروم داشتیم راه میرفتیم
_اسمت چیه؟
(علامت هوک شی /)
/ اسمم؟اسمم پارک هوک شی عه
_خوشبختم منم پارک ا.ت ام.......
_
جسینا ری اکشن نشون داد و میو میو کرد
این ینی اره😑😑
رسیدیم خونه ساعت ۶ و نیم بود
یا خدا
جسینا خواب رفته بود گذاشتمش تو تخت مخصوصش
_من فدات بشم که مامان شدی تو قربونت برم
از اتاق اومدم بیرون درو خونه رو اروم باز کردم تا برم یکم چیز میز برای خونه بخرم که یهو دیدم جسینا جلوی در وایستاده
_ت.تو کی بیدار شدی
مظلومانه نگاه میکرد و میو میو میکرد
دلم براش رفت بغلش کردم و درو بستم
رفتیم سوپر مارک تا یکم خرید کنیم هم برا خونه هم برای جسینا
داشتم توی قفسه ها دنبال نودل میگشتم
یهو یادم اومد که نودل تو تونه هست
گفتم اگشب یه غذای ایرانی بپزم لوبیا و برنج و سبزی با گوشت خریدم یکم خوراکی بعد دیدم یهو جسینا با دوتا بسته توی دهنش اومد کنار پام
بسته ها غذای گربه بودن رفته برا خودش غذا برداشته
کلی خرید شد حساب کردم و برگشتیم خونه
شروع کردم به پخت و پز
دو ساعت بعد غذا رو میز اماده ی خوردن بود برای جسینا اب حاوی دارو و غذا شو ریختم خودمم شروع کردم به خوردن
برنج بی نمک شده بود یکم ولی خورشت عالی بود
خدایی زده شدم هرروز نودل کیمچی نودل کیمچی یروز باید برم دوکبوکی بخورم
غذا مو خوردم میزو جمع کردم و رفتم داخل اتاقم که وسایل هامو جمع کنم
کوه ای که ایران برا مدرسه خریده لودم رو برداشتم
یه چند تا کتاب برداشتم چون بعدش قرار بود که بهمون برنامه بدن
جامدادیم که توش خودکار هام بود با ماژیک هام
جلوی میز تحریر کلی لوازم کیوت بود(عکسشو میزارم)وونایی که فردا لازم میشدن رو برداشتم گذاشتم تو کیفم و زیپشو بستم
فرمم رو اتو زده بودم و از در کمد اویزون کرده بود(عکسشو میدم)
فرمم یک پیرهن دکمه ای سفید استین بلند با دامل بنفش بود
یه کت کوتاه هم از روش باید میپوشیدیم رنگ اونم بنفش بود کفش های تازه و اسپرتم رو همرا جوراب های ساق بلند صورتی کمرنگم رو گذاشتم کنار لباسم اومدم بیرون برق رو خاموش کردم
دیدم جسینا باز نیست رفتم تو اشپز خونه دیدم خواب رفته بغلش کردم گذاشتمش رو تختش
شاعت نه شده بود رفتم داخل تراس هوا خیلی خوب بود نشستم تو تراس که یهو یکی سوت زد
از تراس پایین رو نگاه کردم یک پسره بود
تا منو دید گفت بیا پایین
رفتم پایین درو باز کردم و از پارکینگ رفتم بیرون یک پسری نسبتا با قد ۱۷۸ جلوی در بود
_بفرمایین
_من با ا.ت کار داشتم
_خودمم بفرمایین
_منو مامانم فرستاده که بگم بیای خونمون
_عااا مامانت؟منظورت خانم شینه؟
_اره
_تو پسرشی؟
_هوم
_باشه بزار برم گوشی مو بردارم میام
سریع رفتم گوشی مو برداشتم و رفتم پایین
تونه ی خانم شین چند تا خونه پایین تر از ما بودش
اروم اروم داشتیم راه میرفتیم
_اسمت چیه؟
(علامت هوک شی /)
/ اسمم؟اسمم پارک هوک شی عه
_خوشبختم منم پارک ا.ت ام.......
_
۱۰.۴k
۱۹ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.