سناریو وقتی میگی یه پسره هست خیلی کراشه و روش کراشی و عکس
سناریو وقتی میگی یه پسره هست خیلی کراشه و روش کراشی و عکسش رو داری.. و بعد عکس خودشونو نشونشون میدی (دوستشونی) "
" اینجا یه جوری خیلی قبل این موضوع اوکی بودین با فرد موردعلاقتون، کراش داشتن رو یکم جدی میگرفتین ولی وقتی تعریف پیش از حد شده بود موضوع فرق میکرد "
نامجون؛ اول ساکت گوش میکنه درحالی که درواقعه از حرفات اذیت شده ولی وقتی عکس خودش رو نشونش میده یه لحظه شوکه میشه و بعد وقتی مطمئن میشه درست دیده جوری میخنده که چال گونه نازش دیده میشه و بعد میگه؛ ترسوندیم بچه!
جین؛ درحالی که با اخم گوش میده چند تیکه ای خطاب پسری که ازش تعرف میکنی داخل دلش میده و بعد رو بهت میگه؛ اگه راحتی برو پیش اون! چیه چرا یه بند ازش تعریف میکنی؟ میخوای برو دیگه!! و خلاصه قبل اینکه عکس رو ببینه باهات دعوایی راه میندازه اخر سر میری منت کشی
شوگا؛ درحالی که عصبی شده گوش میکنه و بعد بهت عصبی نگاه میکنه ولی همین که عکس خودش رو میبینه یه لبخند لثه ای کیوت میزنه و بغلت میکنه میگه؛ اخر از دست تو دیوونه میشم..
جیهوپ؛ بغضش میگیره چون از قبل هم فکر میکرد بهش اهمیت نمیدی و ولی در آخر که عکس خودش رو نشونش میدی لبخندی میزنه و جوری رفتار میکنه انگار چیزی نشده ولی هنوز هم فکر میکنه عکسش رو چون دلشو نشکنی بجای اون پسر نشونش دادی..!
جیمین؛ موقعه صحبتات ساکت و متفکر بود و وقتی عکسش رو بعد تعریف شنید با خنده گفت؛ هییی دیگه از این شوخیا نکنیااا!
کوکی؛ موقعه ای که تعریف میکردی خیال کرد چیز جدی نیست ولی وقتی گفتی عکس نشون میدی یه لحظه جدی شد و وقتی عکس خودش رو دید با تعجب گفت؛ یااا..چی بهت بگم که بزرگ نمیشی!!
تهیونگ؛ درحالی که غذا میخوردین بحث پیش کشیده بودی و وقتی تعریف میکردی عصبی نگاهت میکرد و چیزی نمیخور دندون هاش روی هم فشار داد گفت؛ مطمئن.. و هنوز وقتی حرفاش تموم نشده بود که عکس خودش نشونش دادی و اول ساکت و با همون حالت نگاهت کرد ولی بعد نفس راحتی کشید گفت؛ فکردم جدی هستی دیگه در این باره شوخی نکن!
#سناریو
" اینجا یه جوری خیلی قبل این موضوع اوکی بودین با فرد موردعلاقتون، کراش داشتن رو یکم جدی میگرفتین ولی وقتی تعریف پیش از حد شده بود موضوع فرق میکرد "
نامجون؛ اول ساکت گوش میکنه درحالی که درواقعه از حرفات اذیت شده ولی وقتی عکس خودش رو نشونش میده یه لحظه شوکه میشه و بعد وقتی مطمئن میشه درست دیده جوری میخنده که چال گونه نازش دیده میشه و بعد میگه؛ ترسوندیم بچه!
جین؛ درحالی که با اخم گوش میده چند تیکه ای خطاب پسری که ازش تعرف میکنی داخل دلش میده و بعد رو بهت میگه؛ اگه راحتی برو پیش اون! چیه چرا یه بند ازش تعریف میکنی؟ میخوای برو دیگه!! و خلاصه قبل اینکه عکس رو ببینه باهات دعوایی راه میندازه اخر سر میری منت کشی
شوگا؛ درحالی که عصبی شده گوش میکنه و بعد بهت عصبی نگاه میکنه ولی همین که عکس خودش رو میبینه یه لبخند لثه ای کیوت میزنه و بغلت میکنه میگه؛ اخر از دست تو دیوونه میشم..
جیهوپ؛ بغضش میگیره چون از قبل هم فکر میکرد بهش اهمیت نمیدی و ولی در آخر که عکس خودش رو نشونش میدی لبخندی میزنه و جوری رفتار میکنه انگار چیزی نشده ولی هنوز هم فکر میکنه عکسش رو چون دلشو نشکنی بجای اون پسر نشونش دادی..!
جیمین؛ موقعه صحبتات ساکت و متفکر بود و وقتی عکسش رو بعد تعریف شنید با خنده گفت؛ هییی دیگه از این شوخیا نکنیااا!
کوکی؛ موقعه ای که تعریف میکردی خیال کرد چیز جدی نیست ولی وقتی گفتی عکس نشون میدی یه لحظه جدی شد و وقتی عکس خودش رو دید با تعجب گفت؛ یااا..چی بهت بگم که بزرگ نمیشی!!
تهیونگ؛ درحالی که غذا میخوردین بحث پیش کشیده بودی و وقتی تعریف میکردی عصبی نگاهت میکرد و چیزی نمیخور دندون هاش روی هم فشار داد گفت؛ مطمئن.. و هنوز وقتی حرفاش تموم نشده بود که عکس خودش نشونش دادی و اول ساکت و با همون حالت نگاهت کرد ولی بعد نفس راحتی کشید گفت؛ فکردم جدی هستی دیگه در این باره شوخی نکن!
#سناریو
۱۱.۷k
۱۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.