جاسوس
جاسوس
پارت 2
ا. ت ویو
رسیدم به اداره پلیس. رفتم تو. نشستم رو صندلی. اونجا به جز یه مرد که پشت میزش نشسته بود و من نبود. بعد چند دقیقه اون مرده اومد جلو و به من گفت که همراهش برم. منم همراهش رفتم. منو برد به یه اتاق نسبتا تاریک. اونجا سه تا صندلی بود. رو یکیشون نشستم. اون مرده هم رفت. بعد چند دقیقه دوتا پلیس جیمین رو آوردن. (دست و پا و دهنش بسته بود) خواستم بلند شم برم طرفش که یه نفر جلومو گرفت. بهش نگاه کردم. اونم داشت بهم نگاه میکرد. لباس پلیس تنش نبود. همینجور داشت بهم پوزخند میزد. یعنی اون کیم نامجونه؟( علامتش ×)
× بشین سرجات
رفتم نشستم. پلیسا جیمین رو گذاشتن روی یکی از صندلی ها. اون مرده هم نشست رو اون یکی صندلی. (سه تا صندلی بود)
+ میشه بگید چرا برادرم اینجاست؟ (استرس)
× یعنی دارید میگید شما نمیدونید برادرتون مافیا هستن خانم پارک؟
با این حرفش یاد حرف جیمین افتادم که میگفت هروقت کسی ازم پرسید که برادرم مافیا عه بهش بگو که من نمیدونم. به جیمین نگاه کردم و با استرس گفتم
+ چی چی ماما مافیا؟
× مثل اینکه نمیدونستید خب اشکالی نداره من الان بهتون میگم برادرتون مافیا عه. فکر کنم متنی که براتون گذاشتم رو خونده باشید چون تو اون نوشتم که برادرتون مافیا عه.
چی اون کیم نامجونه؟
× درست حدس زدید من کیم نامجون هستم. (پوزخند)
الان پارت بعدی رو میزارم.
پارت 2
ا. ت ویو
رسیدم به اداره پلیس. رفتم تو. نشستم رو صندلی. اونجا به جز یه مرد که پشت میزش نشسته بود و من نبود. بعد چند دقیقه اون مرده اومد جلو و به من گفت که همراهش برم. منم همراهش رفتم. منو برد به یه اتاق نسبتا تاریک. اونجا سه تا صندلی بود. رو یکیشون نشستم. اون مرده هم رفت. بعد چند دقیقه دوتا پلیس جیمین رو آوردن. (دست و پا و دهنش بسته بود) خواستم بلند شم برم طرفش که یه نفر جلومو گرفت. بهش نگاه کردم. اونم داشت بهم نگاه میکرد. لباس پلیس تنش نبود. همینجور داشت بهم پوزخند میزد. یعنی اون کیم نامجونه؟( علامتش ×)
× بشین سرجات
رفتم نشستم. پلیسا جیمین رو گذاشتن روی یکی از صندلی ها. اون مرده هم نشست رو اون یکی صندلی. (سه تا صندلی بود)
+ میشه بگید چرا برادرم اینجاست؟ (استرس)
× یعنی دارید میگید شما نمیدونید برادرتون مافیا هستن خانم پارک؟
با این حرفش یاد حرف جیمین افتادم که میگفت هروقت کسی ازم پرسید که برادرم مافیا عه بهش بگو که من نمیدونم. به جیمین نگاه کردم و با استرس گفتم
+ چی چی ماما مافیا؟
× مثل اینکه نمیدونستید خب اشکالی نداره من الان بهتون میگم برادرتون مافیا عه. فکر کنم متنی که براتون گذاشتم رو خونده باشید چون تو اون نوشتم که برادرتون مافیا عه.
چی اون کیم نامجونه؟
× درست حدس زدید من کیم نامجون هستم. (پوزخند)
الان پارت بعدی رو میزارم.
۷.۲k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.