pt 3۲
pt 3۲
@ معرفی میکنم دوست دخترم یونا
وقتی اون‌کلمه رو به زبونش آورد حالم بد شد میخواستم بگیرم زیر پام لهش‌کنم ولی نمیشد که یونا سکوتو شکست
_ او سلام من یونا هستم
+ سلام‌منم جونگکوکم
بهم دست دادن بدون هیچ‌اهمیتی
@ انگار حالت بده؟
+ نه ...
رفتیم باهم نشستیم سر یه میز
ویو یونا☆
بدون هیچ‌اهمیتی رفتیم نشستیم دور میزی که دفعه قبل جونگکوک با دوستاش نشسته بود ولی عوضش من دیگه باهاش هیچ‌نسبتی ندارم و با دوست پسرم اومدم به عنوان دوست دخترش نه به عنوان دستیار باباش..
@ تا بقیه میان‌من برم کوکتل بگیرم شمام‌میخواین دیگه؟
جونگکوک و یونا= اره
+ چندوقته باهم‌تو رابطه این؟
_میشه بپرسم به شما چه ربطی داره؟
+ جوری رفتار نکن‌انگار غریبه ایم الان که سوجون‌نیست میتونی راحت باشی
_هوفف
+به من با اون خیانت کردی؟
_حرف دهنتو بفهم من مثل تو نیستم
+پس چی؟
که یهو سوجون اومد
@ پشت سر من که حرف نمیزدین؟
_ جونگکوک گفتش که چندوقته باهم آشنا شدین منم داشتم‌جوابشو میدادم
ویو کوکی♡
وقتی اسممو دوباره از زبونش شنیدم .. انگار قشنگ ترین‌کلمه بود که تاحالا میتونستم بشنوم
ویو یونا☆
@ خب پس راستی بفرمایید پرنسسم ککتلتون
@اینم برای شما
+مرسی
_مرسیییی دقیقا همونهه
@ مگه میشه یادم بره چه طعمی دوست داری؟
که یهو باهم خندیدیم
ویو کوکی☆
قدر اون خنده هارو ندونستم الان برای یکی دیگه شده میخوام داد بزنم تو فقط باید برای من بخندی نه برای کس دیگه ولی دیر شده دندوناش خرگوشیه تاحالا به این دقت نکرده
بودم اگه بچه دار می‌شدیم حتما اونم دندوناش خرگوشی میشد اون دختر عاشقت بود ولی تو قدرشو ندونستی خوردش کردی غرورشو شکستی ازش دفاع نکردی انداختیش زمین دستت روش بلند شد باهاش بد رفتار کردی حرفشو باور نکردی بهش خیانت کردی قلبشو تیکه تیکه کردی ولی حالا یکی دیگه داره همه اینارو ترمیم میکنه و درمانش میکنه اون پسر چیزایی که من تو یه سال نتونستم بفهممو فهمیده اولین کاراشون باهمه اولین رقصشون اولین بیرون رفتنشون اولین گیم زدنشون اولین بغل کردنشون کنار هم دیگه اولین آشپزی کردنشون اولین اعتراف کردنشون اولین سوپرایز کردنشون اولین شام خوردنشون اولین خرید کردنشون اولین شهربازی رفتنشون اولین فیلم دیدنشون اولین سینما رفتنشون تو هیچکدومشون رو نتونستی برای اولین بار با یونا تجربه کنی ..... دیگه انقدر ذهن خودمو با این چیزا درگیر کرده بودم که میخواستم بزنم زیر گریه و یونارو بدزدم ببرم بگم زن خودمه به شما هیچ ربطی نداره
ادامه دارد...
@ معرفی میکنم دوست دخترم یونا
وقتی اون‌کلمه رو به زبونش آورد حالم بد شد میخواستم بگیرم زیر پام لهش‌کنم ولی نمیشد که یونا سکوتو شکست
_ او سلام من یونا هستم
+ سلام‌منم جونگکوکم
بهم دست دادن بدون هیچ‌اهمیتی
@ انگار حالت بده؟
+ نه ...
رفتیم باهم نشستیم سر یه میز
ویو یونا☆
بدون هیچ‌اهمیتی رفتیم نشستیم دور میزی که دفعه قبل جونگکوک با دوستاش نشسته بود ولی عوضش من دیگه باهاش هیچ‌نسبتی ندارم و با دوست پسرم اومدم به عنوان دوست دخترش نه به عنوان دستیار باباش..
@ تا بقیه میان‌من برم کوکتل بگیرم شمام‌میخواین دیگه؟
جونگکوک و یونا= اره
+ چندوقته باهم‌تو رابطه این؟
_میشه بپرسم به شما چه ربطی داره؟
+ جوری رفتار نکن‌انگار غریبه ایم الان که سوجون‌نیست میتونی راحت باشی
_هوفف
+به من با اون خیانت کردی؟
_حرف دهنتو بفهم من مثل تو نیستم
+پس چی؟
که یهو سوجون اومد
@ پشت سر من که حرف نمیزدین؟
_ جونگکوک گفتش که چندوقته باهم آشنا شدین منم داشتم‌جوابشو میدادم
ویو کوکی♡
وقتی اسممو دوباره از زبونش شنیدم .. انگار قشنگ ترین‌کلمه بود که تاحالا میتونستم بشنوم
ویو یونا☆
@ خب پس راستی بفرمایید پرنسسم ککتلتون
@اینم برای شما
+مرسی
_مرسیییی دقیقا همونهه
@ مگه میشه یادم بره چه طعمی دوست داری؟
که یهو باهم خندیدیم
ویو کوکی☆
قدر اون خنده هارو ندونستم الان برای یکی دیگه شده میخوام داد بزنم تو فقط باید برای من بخندی نه برای کس دیگه ولی دیر شده دندوناش خرگوشیه تاحالا به این دقت نکرده
بودم اگه بچه دار می‌شدیم حتما اونم دندوناش خرگوشی میشد اون دختر عاشقت بود ولی تو قدرشو ندونستی خوردش کردی غرورشو شکستی ازش دفاع نکردی انداختیش زمین دستت روش بلند شد باهاش بد رفتار کردی حرفشو باور نکردی بهش خیانت کردی قلبشو تیکه تیکه کردی ولی حالا یکی دیگه داره همه اینارو ترمیم میکنه و درمانش میکنه اون پسر چیزایی که من تو یه سال نتونستم بفهممو فهمیده اولین کاراشون باهمه اولین رقصشون اولین بیرون رفتنشون اولین گیم زدنشون اولین بغل کردنشون کنار هم دیگه اولین آشپزی کردنشون اولین اعتراف کردنشون اولین سوپرایز کردنشون اولین شام خوردنشون اولین خرید کردنشون اولین شهربازی رفتنشون اولین فیلم دیدنشون اولین سینما رفتنشون تو هیچکدومشون رو نتونستی برای اولین بار با یونا تجربه کنی ..... دیگه انقدر ذهن خودمو با این چیزا درگیر کرده بودم که میخواستم بزنم زیر گریه و یونارو بدزدم ببرم بگم زن خودمه به شما هیچ ربطی نداره
ادامه دارد...
۹.۹k
۱۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.