پرش زمانی فردا صبح

پرش زمانی فردا صبح

ا/ت ویو
از خواب بیدار شدم ک دیدم ته کنارم نیست
ا/ت: تهههه؟
ته: بلههه
ا/ت: کجاییی
ته : تو آشپزخونه ا/تم
ا/ت: بیا منو بلند کن
ادمین : ایشون خیلی گشاد تشریف دارن
ته: ای بابا (خنده)
اومد و براگ بغلت کرد گذاشت جلو در دست شویی
ته: دیه بقیشو برو یا ببرمت دستشویی
ا/ت: گِگِگِگِگِ
ته: (خنده)
ا/ت ویو
رفتم دستشویی کارای لازم رو کردم ک دیدم تهیونگ داره خیلی عصبانی در میزنه
ا/ت: چته وایسا
ته: نشونت میدم ا/ت خانم
ا/ت ویو
در و باز کردم دیدم ته داره جوش میاره
ا/ت: چیشده ته چرا اینجوری شدی ؟
ته: از من میپرسی؟
ا/ت : درست حرف بزن بفهمم چی میگی
ته : تو با یکی از بادیگاردا قرار میزاری نه (داد)
ا/ت : چرا چرت و پرت میگی من؟
ته: نه عمم
ا/ت ویو
بازومو محکم گرف کشوند دمه در ورودی
ا/ت : بس کن ولم کن
ته: چراا ها واسه جی تو با من اینکارو میکنی
ا/ت : .......
ته: جوابی نداری ها پس راست بوده نه خواهرم راست گف منه احمق با تو ی خیانت کار داشتم وارد رابطه میشدم
ا/ت: بسههههههه تو هرچی میخوای فکر کن ولی من هرچی باشم خیانت کار نیستم (بغض و داد)
ته: .......
ا/ت: ولم کن
رفتم بیرون
ته: دارم دیوونه میشم ینی چی خواهرم دروغ میگ یا ا/ت...
اه
(با پاش زد همچی رو زد شکوند )
ا/ت ویو
رفتم بار و ی لباس لختی پوشیده بودم( عکسشو میزارم )
ک دیدم ی پسره داره میاد سمتم
پسره : اوه لیدی بنظر خوشمزه میای
ا/ت ویو
منم چو مست بودم گفتم ارهههه
اومد دستشو دور کمرم حلقه کنه ک منم نزدیکش شدم خوب مست بودم چیکار میکردم
دیدم ته اونجاس و داره میاد سمتم اومد و ........

حمایت پلیز
شرط داریم هووووو
۱۴ تا کامنت
۸ تا لایک