𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۲ پارت ۲۶
گفتم اولبرم سراغ مدرسه ای که اینجاست
پرس و جو کردم و بالاخره مدرسه رو پیدا کردم مدرسه ی سه بوم(میدونم الان میگین این که مدرسه ی توی زیبایی حقیقی بوده😆🤣)
یک حیاط بزرگ که پر از درخت و چمن های سبز بود
چند تا دختر و پسر هم بودن داخل حیاط فکر کنم برای ازمون ها اومدن
وارد حیاط شدم و رفتم داخل مدرسه
اتاق مدیر رو پیدا کردم و تقه ای به در وارد کردم که گفت بیا داخل
_سلام اقای مدیر
_سلام خانم بفرمایین
_ممنون میخواستم ثبت نام کنم برای مدرسه
_از الان؟
_اره مشکلی که نداره؟
_نه نداره فقط برای چه کسی میخواید ثبت نام کنین؟
_خودم
_خب الان اگه بخواین ثبت نام کنین باید مشخصات خودتون رو کامل با شناسنامه و عکس و.......به ما بدین
_اووو همراهم نیستن چیزایی که میخواید میتونم فردا بیارم؟
_بله لطفا فقط قبل از پایان ساعا کاری بیاین ما ساعت ۲ مدرسه رو ترک میکنیم
_چشم حتما روز بخیر
از اتای مدیر اومدم بیرون و رفتم بیرون مدرسه و تاکسی گرفتم رفتم هتل
وارد هتل شدم کلیدامو از خدمه گرفتم و رفتم بالا تو اتاقم
درو باز کردم و وارد اتاق شدم و درو بستم
اباسامو عوض کردم و خوابیدم رو تخت
سرم درد میکرد نمیدونم چرا
اخه خدایی به خاطر خریدن خونه ی به اون خوشحالی معمولا مردم خوشحالن
سعی کردم بخوابم و خواب رفتم
چشمامو باز کردم و ساعت رو نگاه کردم
ساعت ۷ بود پاشدم همه ی وسایل هامو جمع کردم و چمدون هارو گذاشتم کنار کل هتل رو تخلیه کردم تو چمدونم مثل دزدا
نشستم رو مبل و رفتم تو گوشیم گفتم به ماهان زنگ بزنم
○الو
_ادو سلام خوبی
○خوبم مرسی تو خوبی بزغاله
_زهرمار خوبم مرسی
○هومم چه خبر خونه نگاه کردی؟
_بلههه خریدم چه خونه ای هن خریم.......
پرس و جو کردم و بالاخره مدرسه رو پیدا کردم مدرسه ی سه بوم(میدونم الان میگین این که مدرسه ی توی زیبایی حقیقی بوده😆🤣)
یک حیاط بزرگ که پر از درخت و چمن های سبز بود
چند تا دختر و پسر هم بودن داخل حیاط فکر کنم برای ازمون ها اومدن
وارد حیاط شدم و رفتم داخل مدرسه
اتاق مدیر رو پیدا کردم و تقه ای به در وارد کردم که گفت بیا داخل
_سلام اقای مدیر
_سلام خانم بفرمایین
_ممنون میخواستم ثبت نام کنم برای مدرسه
_از الان؟
_اره مشکلی که نداره؟
_نه نداره فقط برای چه کسی میخواید ثبت نام کنین؟
_خودم
_خب الان اگه بخواین ثبت نام کنین باید مشخصات خودتون رو کامل با شناسنامه و عکس و.......به ما بدین
_اووو همراهم نیستن چیزایی که میخواید میتونم فردا بیارم؟
_بله لطفا فقط قبل از پایان ساعا کاری بیاین ما ساعت ۲ مدرسه رو ترک میکنیم
_چشم حتما روز بخیر
از اتای مدیر اومدم بیرون و رفتم بیرون مدرسه و تاکسی گرفتم رفتم هتل
وارد هتل شدم کلیدامو از خدمه گرفتم و رفتم بالا تو اتاقم
درو باز کردم و وارد اتاق شدم و درو بستم
اباسامو عوض کردم و خوابیدم رو تخت
سرم درد میکرد نمیدونم چرا
اخه خدایی به خاطر خریدن خونه ی به اون خوشحالی معمولا مردم خوشحالن
سعی کردم بخوابم و خواب رفتم
چشمامو باز کردم و ساعت رو نگاه کردم
ساعت ۷ بود پاشدم همه ی وسایل هامو جمع کردم و چمدون هارو گذاشتم کنار کل هتل رو تخلیه کردم تو چمدونم مثل دزدا
نشستم رو مبل و رفتم تو گوشیم گفتم به ماهان زنگ بزنم
○الو
_ادو سلام خوبی
○خوبم مرسی تو خوبی بزغاله
_زهرمار خوبم مرسی
○هومم چه خبر خونه نگاه کردی؟
_بلههه خریدم چه خونه ای هن خریم.......
۱۵.۱k
۱۸ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.