part³
*ات ویو*
تهیونگ:چون تو ات خوب رفتار نمیکنی منم به تو دوست نمیشم حالا هم از جلو چشمام برو
مینجی:چطور جرعت میکنی پسره ی......
نذاشتم حرفشو تموم کنه
ات:مینجیییی نمیخوام گم شی؟برو دیگهههه
مینجی رفت منم با تعجب بخاطر اون حرف تهیونگ بهش نگاه میکردم
ات:چرا اون حرف رو زدی؟
تهیونگ:کدوم حرف؟
ات:همین که چون با من بد رفتاره باهاش دوست نمیشی
تهیونگ:خوب چون بنظرم تو دختر خیلی مهربونی هستی و من بیشتر دوست دارم با آدم های خوب دوست باشم
ات:یعنی میگی میخوای با من دوست باشی؟
تهیونگ:آره اگه میشه
یه خورده زیاد صمیمی بود و رفتار های عجیبی داشت ولی حسم بهم گفت میتونم بهش اعتماد کنم
ات:آره چرا که نه میتونی ات صدام کنی تهیونگ شی😊
یهو شنیدم یکی از پشت سرم یه چیزی گفت......
ببخشید کم شد پارت بعدی بیشتر میذارم😚😚
تهیونگ:چون تو ات خوب رفتار نمیکنی منم به تو دوست نمیشم حالا هم از جلو چشمام برو
مینجی:چطور جرعت میکنی پسره ی......
نذاشتم حرفشو تموم کنه
ات:مینجیییی نمیخوام گم شی؟برو دیگهههه
مینجی رفت منم با تعجب بخاطر اون حرف تهیونگ بهش نگاه میکردم
ات:چرا اون حرف رو زدی؟
تهیونگ:کدوم حرف؟
ات:همین که چون با من بد رفتاره باهاش دوست نمیشی
تهیونگ:خوب چون بنظرم تو دختر خیلی مهربونی هستی و من بیشتر دوست دارم با آدم های خوب دوست باشم
ات:یعنی میگی میخوای با من دوست باشی؟
تهیونگ:آره اگه میشه
یه خورده زیاد صمیمی بود و رفتار های عجیبی داشت ولی حسم بهم گفت میتونم بهش اعتماد کنم
ات:آره چرا که نه میتونی ات صدام کنی تهیونگ شی😊
یهو شنیدم یکی از پشت سرم یه چیزی گفت......
ببخشید کم شد پارت بعدی بیشتر میذارم😚😚
۳.۸k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.