پارت 3 وانشات ا/ت و کوکی
کوکی: من چطور میتونم از بیبی کوچولوم خسته بشم؟
ا/ت : خیلی دوستت دارم مرسی که کنارمی
کوکی: توهم همینطور تولدت مبارک بیبی کوچولوی خودم
از اون روز به بعد کوکی و ا/ت جوری باهم خوب شدن که دیگه ا/ت براش مهم نبود که کارش چه شکلیه فقط میخواست که تا اخرین ثانیه ی زندگیش با محافظ زندگیش باشه کوکی عاشق زندگی کردن در کنار ا/ت بود و اونا یه زندگی رویایی رو برای هم ساختن
.
.
.
.
.
.
پایان✨🖤
گایز لطفا نظرتونو بگین
خودم خیلی دوسش دارم🙂🖤
این یه تک پارتی بود بخاطر این که همش جا نمیشد پارت به پارت شد:)
اینو خودم نوشتم سو لطفا اصکی نرین:)
ا/ت : خیلی دوستت دارم مرسی که کنارمی
کوکی: توهم همینطور تولدت مبارک بیبی کوچولوی خودم
از اون روز به بعد کوکی و ا/ت جوری باهم خوب شدن که دیگه ا/ت براش مهم نبود که کارش چه شکلیه فقط میخواست که تا اخرین ثانیه ی زندگیش با محافظ زندگیش باشه کوکی عاشق زندگی کردن در کنار ا/ت بود و اونا یه زندگی رویایی رو برای هم ساختن
.
.
.
.
.
.
پایان✨🖤
گایز لطفا نظرتونو بگین
خودم خیلی دوسش دارم🙂🖤
این یه تک پارتی بود بخاطر این که همش جا نمیشد پارت به پارت شد:)
اینو خودم نوشتم سو لطفا اصکی نرین:)
۱۶.۳k
۲۰ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.