علی اکبر که بر زمین افتاد
علی اکبر که بر زمین افتاد
آسمان ، آفتاب را گم کرد
آن چنان زخم روی زخم آمد
که عدو هم حساب را گم کرد
خواست تا خیمه پَر کشد اما
شیر زخمی عُقاب را گم کرد
پدر آمد به یاری اش برود
من بمیرم ، رکاب را گم کرد
پسر بوتراب ، بین تراب
نوه ی بوتراب را گم کرد
جلد قرآن خویش پیدا کرد
برگه های کتاب را گم کرد
#جوانان_بنی_هاشم_بیایید_علی_را_بر_در_خیمه_رسانید
#صلی_الله_علیک_یا_مظلوم_یا_اباعبدالله_الحسین
#محرم
آسمان ، آفتاب را گم کرد
آن چنان زخم روی زخم آمد
که عدو هم حساب را گم کرد
خواست تا خیمه پَر کشد اما
شیر زخمی عُقاب را گم کرد
پدر آمد به یاری اش برود
من بمیرم ، رکاب را گم کرد
پسر بوتراب ، بین تراب
نوه ی بوتراب را گم کرد
جلد قرآن خویش پیدا کرد
برگه های کتاب را گم کرد
#جوانان_بنی_هاشم_بیایید_علی_را_بر_در_خیمه_رسانید
#صلی_الله_علیک_یا_مظلوم_یا_اباعبدالله_الحسین
#محرم
۸۱۱
۲۹ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.