بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت اول :
1- ابليس؛ به معنای يأس و نااميدی از رحمت خداوند است. لفظ ابليس، 11 بار در قرآن آمده است.
2 - وسواس؛ به معنای وسوسه گر و وسوسه کننده است.
3 - خناس؛ به معنای پنهان و ناپيداست که شيطان در سينه انسانها کمين می کند و مرتب وسوسه می کند.
4 - رجيم؛ به معنای سنگسار کردن و سنگسار شده است؛ چون هم از درگاه الهی رانده شده و هم توسط فرشتگان با شهاب ثاقب رانده شد و هم توسط حضرت ابراهيم و اسماعيل و هاجر رانده شده است.
5 - حارث؛ که قبلاً اسم او در بهشت و در بين فرشتگان حارث بوده اما بعد از مخالفت با دستور خداوند و رانده شدنش از درگاه ربوبی، ابليس ناميده شد.
6 - عزرايل؛ از ماده عزيز و به معنای عزيز شده است؛ چون شيطان در بهشت، در ميان ملائکه خيلی محترم و عزيز بود.
7- صاغر؛ به معنای پست و ذليل، ذليل بودن به واسطه رفتن عزت و حکومت و استقلال و از بين رفتن حيثيت و مقام و حقير و زبون بودن و... بعد از آن که شيطان آدم را سجده نکرد و در مقابل خدا تکبر نمود، خداوند خطاب به او کرد و فرمود: فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ - يعنی از بهشت خارج شو؛ زيرا تو از افراد ذليل و زبون و درمانده و پستی.(سوره اعراف بخشی از آيه 13)
8 و 9- مذئوم و مدموره؛ يعنی ذليلانه و با خواری رانده شده؛ راندن به قهر و غلبه. - ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ ۖ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ - سپس از پیش رو و پشت سر و از طرف راست و از جانب چپشان بر آنان می تازم و تا جایی آنان را دچار وسوسه و اغواگری می کنم که بیشترشان را سپاس گزار نخواهی یافت.(سوره اعراف آیه 17)
طرد کردن از رحمت، معيوب شده، ننگ و عار و تمام اينها درباره شيطان صادق است؛ چون او را با خفّت و خواری و با قهر و غلبه از بهشت بيرون کردند.
10- مذموم؛ سرزنش شده، زيرا خداوند بعد از آن که شيطان سجده نکرد او را سرزنش کرده وخطاب نمود:چرا سجده نکردی؟ آيا کافر شدی يا از بلند مرتبگان بودی.
إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ - مگر ابلیس که تکبّر ورزید و از کافران شد. (سوره ص آيه 74)
11- غَوی؛ يعنی راه هلاکت را در پيش گرفتن، نوميدی از رحمت خدا؛ گمراه شدن و گمراه کردن، کاری جاهلانه که از اعتقاد نادرست و فاسد سرچشمه گرفته و جهل و نادانی که ناشی از غفلت باشد؛ از مقصد بازماندن و به مقصد نرسيدن.(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت اول :
1- ابليس؛ به معنای يأس و نااميدی از رحمت خداوند است. لفظ ابليس، 11 بار در قرآن آمده است.
2 - وسواس؛ به معنای وسوسه گر و وسوسه کننده است.
3 - خناس؛ به معنای پنهان و ناپيداست که شيطان در سينه انسانها کمين می کند و مرتب وسوسه می کند.
4 - رجيم؛ به معنای سنگسار کردن و سنگسار شده است؛ چون هم از درگاه الهی رانده شده و هم توسط فرشتگان با شهاب ثاقب رانده شد و هم توسط حضرت ابراهيم و اسماعيل و هاجر رانده شده است.
5 - حارث؛ که قبلاً اسم او در بهشت و در بين فرشتگان حارث بوده اما بعد از مخالفت با دستور خداوند و رانده شدنش از درگاه ربوبی، ابليس ناميده شد.
6 - عزرايل؛ از ماده عزيز و به معنای عزيز شده است؛ چون شيطان در بهشت، در ميان ملائکه خيلی محترم و عزيز بود.
7- صاغر؛ به معنای پست و ذليل، ذليل بودن به واسطه رفتن عزت و حکومت و استقلال و از بين رفتن حيثيت و مقام و حقير و زبون بودن و... بعد از آن که شيطان آدم را سجده نکرد و در مقابل خدا تکبر نمود، خداوند خطاب به او کرد و فرمود: فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ - يعنی از بهشت خارج شو؛ زيرا تو از افراد ذليل و زبون و درمانده و پستی.(سوره اعراف بخشی از آيه 13)
8 و 9- مذئوم و مدموره؛ يعنی ذليلانه و با خواری رانده شده؛ راندن به قهر و غلبه. - ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ ۖ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ - سپس از پیش رو و پشت سر و از طرف راست و از جانب چپشان بر آنان می تازم و تا جایی آنان را دچار وسوسه و اغواگری می کنم که بیشترشان را سپاس گزار نخواهی یافت.(سوره اعراف آیه 17)
طرد کردن از رحمت، معيوب شده، ننگ و عار و تمام اينها درباره شيطان صادق است؛ چون او را با خفّت و خواری و با قهر و غلبه از بهشت بيرون کردند.
10- مذموم؛ سرزنش شده، زيرا خداوند بعد از آن که شيطان سجده نکرد او را سرزنش کرده وخطاب نمود:چرا سجده نکردی؟ آيا کافر شدی يا از بلند مرتبگان بودی.
إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ - مگر ابلیس که تکبّر ورزید و از کافران شد. (سوره ص آيه 74)
11- غَوی؛ يعنی راه هلاکت را در پيش گرفتن، نوميدی از رحمت خدا؛ گمراه شدن و گمراه کردن، کاری جاهلانه که از اعتقاد نادرست و فاسد سرچشمه گرفته و جهل و نادانی که ناشی از غفلت باشد؛ از مقصد بازماندن و به مقصد نرسيدن.(ادامه دارد...)
۳۹۲
۳۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.