دختر اجاره ای🕸🖤
دختر اجاره ای🕸🖤
𝐩𝐚𝐫 ⁹
𝒓𝒆𝒏𝒕 𝒈𝒊𝒓𝒍🕸🖤
مرد: سلام من آقای لی جو وان مشاور رئیس اینجا هستم
جنی و تهیونگ بلند شدن
تهیونگ: سلام.. من کیم تهیونگ هستم مدیر شرکت هانول
آقای لی: خوشبختم
با هم دیگه دست دادن و نشستن
تهیونگ: خب میشه قیمت رو بگین
آقای لی: او بله درباره ی قیمت.. رئیس تصمیم گرفتن
این دختر رو به قیمت یک میلیون وون به شما بفروشن
تهیونگ: چرا انقد کم؟
آقای لی: خب یه جورایی از این دختر خسته شده
بودن و میخواستن زودتر بفروشنش
تهیونگ: پس خوبه.. کجا باید حساب کنم؟
آقای لی: بریم پیش پذیرش همونجا کارت بکشید
کارت کشیدن و جنی لباساشو عوض کرد بعد با تهیونگ سوار ماشینش شدن رفتن
توی ماشین بودن.
تهیونگ: خب پس باید برات یه خونه بگیرم
جنی: چی!؟ خونه.. نه.. نه من خودم به کاریش میکنم
تهیونگ: میخوای چیکار کنی؟ لطفا بزار برات بگیرم
جنی: آخه..
تهیونگ: لطفا..
جنی: ب..با..
تهیونگ: خوبه پس زنگ میزنم همین الان
جنی: من که چیزی نگفتم
تهیونگ: هرچی میگفتی بازن میخریدم
جنی: ممنون
تهیونگ: نمیخواد.. حالا که آزادی بریم دور بزنیم؟
جنی: نه.. مرسی خیلی اذیتت کردم
تهیونگ خندید : ولی با تو بهم خوش میگذره..
𝐩𝐚𝐫 ⁹
𝒓𝒆𝒏𝒕 𝒈𝒊𝒓𝒍🕸🖤
مرد: سلام من آقای لی جو وان مشاور رئیس اینجا هستم
جنی و تهیونگ بلند شدن
تهیونگ: سلام.. من کیم تهیونگ هستم مدیر شرکت هانول
آقای لی: خوشبختم
با هم دیگه دست دادن و نشستن
تهیونگ: خب میشه قیمت رو بگین
آقای لی: او بله درباره ی قیمت.. رئیس تصمیم گرفتن
این دختر رو به قیمت یک میلیون وون به شما بفروشن
تهیونگ: چرا انقد کم؟
آقای لی: خب یه جورایی از این دختر خسته شده
بودن و میخواستن زودتر بفروشنش
تهیونگ: پس خوبه.. کجا باید حساب کنم؟
آقای لی: بریم پیش پذیرش همونجا کارت بکشید
کارت کشیدن و جنی لباساشو عوض کرد بعد با تهیونگ سوار ماشینش شدن رفتن
توی ماشین بودن.
تهیونگ: خب پس باید برات یه خونه بگیرم
جنی: چی!؟ خونه.. نه.. نه من خودم به کاریش میکنم
تهیونگ: میخوای چیکار کنی؟ لطفا بزار برات بگیرم
جنی: آخه..
تهیونگ: لطفا..
جنی: ب..با..
تهیونگ: خوبه پس زنگ میزنم همین الان
جنی: من که چیزی نگفتم
تهیونگ: هرچی میگفتی بازن میخریدم
جنی: ممنون
تهیونگ: نمیخواد.. حالا که آزادی بریم دور بزنیم؟
جنی: نه.. مرسی خیلی اذیتت کردم
تهیونگ خندید : ولی با تو بهم خوش میگذره..
۵.۳k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.