⁴⁴
+ چرا میترسی؟ هوم؟ مردونه بیا حرف بزنیم !
مرده اومد طرفم
+ چانگ (عربده) گفتم بهش نزدیک نمیشی !
دوستای کوک و نگهبانا پشت سر کوک وایستاده بودن ... مرده گردنموو گرفت اورد منو جلوی خودش و سمت کوک برم گردوند .. اشکام میومد.. داشتم خفه میشدم نفسم داشت تموم میشد تار میدیدم .. صدای کوک و تیراندازی اومد که دست اون یارو از گردنم جدا شد افتادم زمین و دیگه هیچی نفهميدم...
کوک ویو ...
ا.ت داشت خفه میشد ... نه کوک بغضتو غورت بده کم نیار اون عوضی و میکشی .. تهیونگ بزنش .. به دستم یک تیر خورد از سوی نگهبانای چانگ ولی برام مهم نبود ا،ت افتاده بود رو زمین و بیهوش بود ...گردنش کبود بود دوییدم سمتش و گرفتمش رو پاهام
+ ا.ت پاشو ... ا.ت تموم شد پاش و.
+ ا.تتتتت(داد)
بلندش کردم و بردمش بیمارستان
دکتر: اقای جئون ..، خانومتون خوبن .. فقط .. شما میدونستین ایشون باردارن ؟
هاع هاع هاع لحظه حساسس😅✔
دوزتان نت ندارم بمولا هرموقع نت بیاد براتون میزارم
مرده اومد طرفم
+ چانگ (عربده) گفتم بهش نزدیک نمیشی !
دوستای کوک و نگهبانا پشت سر کوک وایستاده بودن ... مرده گردنموو گرفت اورد منو جلوی خودش و سمت کوک برم گردوند .. اشکام میومد.. داشتم خفه میشدم نفسم داشت تموم میشد تار میدیدم .. صدای کوک و تیراندازی اومد که دست اون یارو از گردنم جدا شد افتادم زمین و دیگه هیچی نفهميدم...
کوک ویو ...
ا.ت داشت خفه میشد ... نه کوک بغضتو غورت بده کم نیار اون عوضی و میکشی .. تهیونگ بزنش .. به دستم یک تیر خورد از سوی نگهبانای چانگ ولی برام مهم نبود ا،ت افتاده بود رو زمین و بیهوش بود ...گردنش کبود بود دوییدم سمتش و گرفتمش رو پاهام
+ ا.ت پاشو ... ا.ت تموم شد پاش و.
+ ا.تتتتت(داد)
بلندش کردم و بردمش بیمارستان
دکتر: اقای جئون ..، خانومتون خوبن .. فقط .. شما میدونستین ایشون باردارن ؟
هاع هاع هاع لحظه حساسس😅✔
دوزتان نت ندارم بمولا هرموقع نت بیاد براتون میزارم
۱۷.۲k
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.