سناریو قاتل وحشی (part number four)
دید تومونه:
&یک هفته بعد&
زمستون شده
همه خیابونا خلوت شده بود و هیچ انسانی رفت و آمد نمیکرد من رو سقف معبد موساشی نشسته بودم داشتم تایاکی*نوعی شیرینی ژاپنی* میخوردم یه صدایی از کنارم شنیدم با کمال خونسردی نگاهمو چرخوندم و طبق معمول ماهیتو بی خبر کنارم ظاهر شده بود کنارم نشست یه تیکه از تایاکی خودم رو نصف کردم و بهش تعارف کردم
تومونه(میخوری؟)
ماهیتو(ممنون)
تایاکی رو ازم گرفت و خورد
از زبون راوی:
تومونه یه آه کش دار کشید
تومونه(حوصلم سر رفته)
ماهیتو(منم همینطور...بریم جوگو رو اذیت کنیم؟)
تومونه(اون بنده خدا رو چیکارش داری؟)
ماهیتو(پس بیا بریم پیش گتو)
تومونه(اون که اصلا معلوم نیست کجا رفته)
آروم از رو سقف معبد پریدم پایین و شروع به قدم زدن کردم ماهیتو هم پشت سرم راهی شد یه لحظه یه چیز سرد آبکی تو لباسم حس کردم دستمو بردم و پشتم و فهمیدم یه مشت برف آب شده تو لباسم بود
به ماهیتو نگاه کردم دیدم داره غش غش میخنده پوکر بهش زل زدم
همون گلوله برفی رو به سمتش پرت کردم
ماهیتو جاخالی داد
ماهیتو(هوی نکن)*خنده*
تومونه(خودت اول شروع کردی)
&چندیدن ساعت بعد&
من با ماهیتو جوگو و گتو و چوسو جمع شده بودیم
گتو(خب بچه ها برای قتل گوجو ساتورو یه نقشه جدید دارم)
ادامه دارد
جانههههه🙂🙃🙂🙃🙂🙃🙂💙💗💚💜💖❤️
&یک هفته بعد&
زمستون شده
همه خیابونا خلوت شده بود و هیچ انسانی رفت و آمد نمیکرد من رو سقف معبد موساشی نشسته بودم داشتم تایاکی*نوعی شیرینی ژاپنی* میخوردم یه صدایی از کنارم شنیدم با کمال خونسردی نگاهمو چرخوندم و طبق معمول ماهیتو بی خبر کنارم ظاهر شده بود کنارم نشست یه تیکه از تایاکی خودم رو نصف کردم و بهش تعارف کردم
تومونه(میخوری؟)
ماهیتو(ممنون)
تایاکی رو ازم گرفت و خورد
از زبون راوی:
تومونه یه آه کش دار کشید
تومونه(حوصلم سر رفته)
ماهیتو(منم همینطور...بریم جوگو رو اذیت کنیم؟)
تومونه(اون بنده خدا رو چیکارش داری؟)
ماهیتو(پس بیا بریم پیش گتو)
تومونه(اون که اصلا معلوم نیست کجا رفته)
آروم از رو سقف معبد پریدم پایین و شروع به قدم زدن کردم ماهیتو هم پشت سرم راهی شد یه لحظه یه چیز سرد آبکی تو لباسم حس کردم دستمو بردم و پشتم و فهمیدم یه مشت برف آب شده تو لباسم بود
به ماهیتو نگاه کردم دیدم داره غش غش میخنده پوکر بهش زل زدم
همون گلوله برفی رو به سمتش پرت کردم
ماهیتو جاخالی داد
ماهیتو(هوی نکن)*خنده*
تومونه(خودت اول شروع کردی)
&چندیدن ساعت بعد&
من با ماهیتو جوگو و گتو و چوسو جمع شده بودیم
گتو(خب بچه ها برای قتل گوجو ساتورو یه نقشه جدید دارم)
ادامه دارد
جانههههه🙂🙃🙂🙃🙂🙃🙂💙💗💚💜💖❤️
۱.۴k
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.